افزونه پارسی دیت را نصب کنید Wednesday, 23 October , 2024
0

رفتار کنونی طنزپردازان سیاسی در ایران

  • کد خبر : 406487
رفتار کنونی طنزپردازان سیاسی در ایران

محمدرضا تاجیک هدف امروز: خوزه اورتگای گاست در جایی می گوید: بازیگر بزرگی باقی نمانده و فقط صدای گروه همخوانان به گوش می رسد. در فضای سیاسی جامعه کنونی ما هیچ نشانی از بازیگر و کارگردان بزرگ نیست و فقط سروصدا یا همه طنزهای سیاسی را می شنوید. طنزپردازان سیاسی، همانطور که در این مقاله […]

محمدرضا تاجیک

هدف امروز: خوزه اورتگای گاست در جایی می گوید: بازیگر بزرگی باقی نمانده و فقط صدای گروه همخوانان به گوش می رسد. در فضای سیاسی جامعه کنونی ما هیچ نشانی از بازیگر و کارگردان بزرگ نیست و فقط سروصدا یا همه طنزهای سیاسی را می شنوید. طنزپردازان سیاسی، همانطور که در این مقاله فهمیده می شود، افرادی هستند که ظاهراً سیاستمدار هستند، اما در واقع فاقد درک و تجربه سیاسی هستند. به عبارت دیگر فاقد اصالت حرفه ای هستند. آنها سعی می کنند نخبه به نظر برسند، اما غرور از چهره، گفتار و کردارشان محو می شود. آنها از جریان علمی و عقلانی سیاست به دور هستند، رفتارشان بیشتر شبیه رفتارهای اوباش، فاحشه ها و افراد بی شخصیت و فرهنگ است. آنها محصول استیصال، تعلیق و ورشکستگی سیاسی هستند. آنها بازی سیاسی را بچه بازی نمی دانند. فرصت طلبی، مردمی شدن و فریبکاری از ویژگی های آن است. آنها در صورت نیاز به همه جلسات، مدارس و مکان‌های تجمع می‌آیند و با همه دوست می‌شوند.
طنزپردازان سیاسی اغلب «کسی» هستند اما «کسی» نیستند. آنها کمتر فکر می کردند، اما هر چه بیشتر فکر می کردند، کمتر هستند. کاری که آنها در تئاتر سیاسی انجام می دهند، در واقع فعالیتی است که از شخص دیگری گرفته اند. آنها نقش، زبان، منش و هویتی برای خود و برای خود ندارند. در زندگی سیاسی او، موضوع همیشه حول محور لذت زیستی و سودمندی می چرخد. دچار نوعی بیماری مالیخولیایی می شوند، بنابراین آرایش سلول های بینی شان به هم ریخته و افکار و گفتار و رفتارشان از نظم منطقی خارج می شود: بی دلیل به راست و چپ می روند، سیاست پدرگرایی و پدرسالاری است. سیاست است و هر دو را حرفه خود می دانند. عشقشان خشم و آتش است، دینشان کفر و بغض است، فرق ابراهیم و آذر را نمی دانند. در فرهنگ لغت آنها ترسی از روز قیامت نیست، این تقلب های غیرقابل توضیح نمی دانند کتاب چیست. از ظاهر خود نمی توان وجود درونی خود را کشف کرد. از خانه و ماشینش نمی توان منشا طبقاتی او را ردیابی کرد. نمی توان از موقعیت و موقعیت خود به تجربه خود پی برد. از حرف هایش نمی توان رفتار او را فهمید. از تحصیلاتش نمی توان شخصیت او را کشف کرد. از بیان آنها نمی توان مقاصد آنها را کشف کرد. نمی توان باورهای خود را از رفتارتان کشف کرد. امکان ردیابی خط و اتصال شما از چپ به راست وجود ندارد. نمی توان با غبارروبی جسارت آنها را کشف کرد. نمی توان تعهد آنها را از قول هایشان کشف کرد. از انتخاب او نمی توان شخصیت او را کشف کرد. از آدرس آنها نمی توان از مواضع آنها مطلع شد. شناخت دوستان از آرامش شما ممکن نیست. امکان ردیابی دشمنان از جنگ شما وجود ندارد. از مدح آن نمی توان معنای آن را فهمید. نمی توان از روی ادبیات آنها طبقه بندی آنها را مشخص کرد. از کنش ها و واکنش هایشان نمی توان انگیزه آنها را کشف کرد. آنها موجودات بسیار عجیبی هستند که استعداد زیادی در هماهنگی با هر جریانی و سازگاری با هر گروه و جریانی دارند. شعار آنها این است: از مارماهی بیاموز! و هدفشان این است: با این و آن، تا بعد از مرگ شما رادیکال ها و محافظه کاران شما بسوزند.
لومپنولوژیست ها به ما می گویند که در جامعه دیروز و امروز ایران، لومپن و لومپنیسم همیشه آگاهانه یا ناآگاهانه، آفرینش و مصنوع میل و اراده سیاست حاکم (کلان سیاست) بوده است. بنابراین همواره نوعی ارتباط و تعامل (مثبت و منفی) بین آنها وجود داشته و در بسیاری از موارد این لومپن ها بوده اند که ارباب دایره قدرت شده اند (به قول مارکس، شکل گیری بناپارتیسم یک امر است. نوعی اتحاد اپورتونیستی و پوپولیستی بخشی از بورژوازی و لومپن پرولتاریا). برای درک دقیق‌تر این عمل ارتباط غیرمدنی، می‌توانیم روی «زمان‌های آستانه» تمرکز کنیم: زمان‌هایی که زمان‌های چرخش و گردش در روابط نامتقارن نیروها یا قدرت هستند: زمان‌های ناامیدی که نمی‌دانیم. چه کسانی و چه کسانی ممکن است باشند، زمان تصمیم گیری و درایت از دست دادن. در این دوران گذار قدرت، گفتار و کردار لمپان ها از منطق و قاعده پیروی می کند: «به گونه ای بگو و عمل کن که چپ چشمانت را دریده و راست تو را در آغوش گرم خود خشک نگه دارد. وسط، شانه سرت و لباست را بپوش». به عنوان مطالعه موردی می توان به روزهای تاسیس دولت اشاره کرد. ایام، روزهای تدبیر بدنه قدرت است. این روزها مثل همیشه می بینیم که طنزپردازان سیاسی از همه جا مثل قارچ ظاهر شده اند، مثل ملخ به هرکسی که مظنون به نفوذ در بدنه قدرت است حمله می کنند و به عمق و گستره نفوذ و نفوذ آنها می تازند. آنها حرکات موزون، خم شدن، زور زدن و پیچش را انجام می دهند. به عبارت دیگر، غلظت، تراکم و تکرار چسبندگی، رقص و چین خوردگی – مانند درختان خمیده در باد گاهی راست و گاهی کج – به قول محتشم کاشانی تابعی از عامل احتمال و احتمال آن است. . تاثیر شخص
می گوییم از آنجایی که این نوع لمپن ها بیشتر گرفتار عقده ادیپ (حسادت قدرتمندان) می شوند، گاهی اوقات ساردین آنها صفرا می افزاید و روغن بادام آنها خشک می شود و بر هوس ها غلبه می کنند. به علاوه، این نوع خاص از لمپن ها، بدون داشتن تصور صحیح از جامعه، از جامعه و گروه، از سیاست و قدرت، قابل تغییر هستند و به راحتی روش و منش خود را تغییر می دهند، همیشه روز بعد از ورود به عرصه قدرت پیروز می شوند خیلی طول نکشید که آنها متوجه این موضوع شوند. می اندیشند: دیگ معاشرت نمی جوشد، نبود شریک مطلوب است، با الاغ باید از پل عبور کرد، باید بر طبل تفرقه بکوبیم و برای «من» دعا کنیم. اگر شر پدید می آمد و خیر ما در آن بود.» این روزها شاهد هستیم که چگونه چراغ های سیاسی با ریسمان آشتی از در و دیوار قدرت و حکومت بالا می روند. حاکمان فعلی با تأکید بر اراده فرار و از تطهیر و انجماد بپرهیز، دانسته یا ندانسته، خواسته یا ناخواسته راه را برای ورود اینگونه طنزپردازان هموار کرده است/درس جدید.

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=406487

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.