خبرآنلاین ادامه داد: جلال رشیدی کوچی نماینده مرودشت در مجلس یازدهم خیلی ها جای او را در مجلس دوازدهم خالی می دانند، او یکی از نمایندگانی بود که رد صلاحیت شد و شاید اگر این نبود باز هم رای مردم مرودشت برای حضور در مجلس را می گرفت. حتی پس از رد صلاحیت، نام او در بسیاری از برگه های رای آمده بود.
بخشی از گفتگوی خبر آنلاین با جلال رشیدی کوچی را بخوانید:
نماینده مرودشت در مجلس یازدهم، عیسی درباره هزینه هایی که در دوران نمایندگی خود پرداخت کرد، گفت: خیلی ها تلاش کردند که ما را در مجلس نگذارند. البته اثبات قانونی این موضوع کار سختی است و نمی خواهم وارد این موضوع شوم، اما تمام تلاشم را کردم تا مردم به ویژه جوانان را در موضوعات مختلف به آینده امیدوار کنم. سعی کردم صدای مردم باشم و خواسته های اکثریت مردم را در موضوعاتی مانند طرح حفاظت، گشت های توجیهی، کنکور، واردات خودرو، معاشقه و … به گوش مسئولان برسانم.
وی افزود: در زمینه حراست نیز عده ای تلاش کردند این طرح را تصویب کنند اما موفق نشدند و از دست ما ناراحت شدند. در مورد گشت ارشاد و واردات خودرو نیز همین اتفاق افتاده است.
به عنوان مثال اخیرا رئیس انجمن قطعه سازان در مصاحبه ای اعلام کرد که خوشحالم که در مجلس آینده حضور ندارم. البته همانطور که گفتم همه این صحبت ها غیر رسمی است و نمی خواهم حرفی بزنم که بعداً برای اثبات آن تلاش شود. به نظر من صحبت ها و اظهارنظرهایی که مطرح شد دلیل رد صلاحیت من نبود و بیشتر بهانه ای برای این ماجرا بود.
هیچ یک از سؤالات من از پنج مقام منفی نبوده است.
به صراحت اعلام می کنم که هیچ یک از استعلام های من از مراجع پنج گانه منفی نبوده است، حتی پس از اولین رد صلاحیت، مراجع نظارتی و امنیتی به شورای نگهبان توصیه نامه ارسال کردند. پس می توان گفت دلیل رد صلاحیت من جنبه اختیاری شورای نگهبان بود که من هم رعایت کردم. در یک دور مشخص کردند که ما صلاحیت آمدن به مجلس را داریم، در این دور هم تشخیص دادند که ما رد صلاحیت می شویم.
وی در ادامه گفت: دلایلی که در نامه برای اینجانب ارسال شده در سه بند بوده است: عدم انطباق با فقه، عدم رعایت نظام جمهوری اسلامی، عدم رعایت موازین جمهوری اسلامی و عدم رعایت موازین جمهوری اسلامی با قانون اساسی
اگر کسی مدرکی دال بر تخلف مالی من دارد به او اطلاع دهد.
رشیدی کوچی در مورد صدای مردم بودن گفت: من صادقانه و شجاعانه صدای مردم بودم، مثلاً در مورد گشت ارشاد می توانستم سکوت کنم و نسبت به تبعات منفی آن هشدار ندهم، درست است؟ ممکن است؟ در تاریخ واردات خودرو نمی توانستم وارد شوم و سود زیادی هم داشتم، بنابراین وقتی می گویم صدای مردم با صداقت و شجاعت بودم، برای آنهاست.
من نتوانستم وارد ماجرای نشت شوم که طنز برخی از مردان را خوشحال می کند. بنابراین من واقعاً صدای مردم بودم، در حالی که در اینجا باید بگویم که اگر کسی سند تخلف مالی من یا تغییر اساسی قبل از ورود به مجلس یا بعد از آن در من دارد، ارائه کند.
به مردم می گویند فقط یک وعده غذا بخورند، اما خودشان سر سفره رنگارنگ می نشینند.
وی در ادامه بیان کرد: وعده ها و اقدامات برخی نمایندگان و مسئولان همخوانی ندارد. مثلاً وقتی من رشیدی کوچی 30 سال با اشک و آه و ناله مردم را به سادگی و تقوا دعوت می کنم و آن وقت معلوم می شود که دانسته یا ندانسته مرتکب این یا آن تخلف مالی یا تخلف زمین خواری شده ام. مردم نسبت به آن بدبین می شوند.
پس اگر باز هم مردم را با همان ادبیات دعوت کنم، مردم قبول نمی کنند که یک نفر هم صادقانه کار کند.
یا فلان آقایی مردم را برای صرف غذا در سکوی نماز جمعه دعوت می کند و بعد عکس هایی از همان فرد که پشت سفره های رنگارنگ نشسته است می گذارند. خوب مردم وقتی این تضادها را می بینند اگر آدم ساده باشد قبولش نمی کنند. وقتی این یا آن مرد می گوید ما باید مثل شما زندگی کنیم، اما خانه اش به شاهان باستانی ایران پیوند خورده است، یک تناقض پیش می آید. البته این تناقضات به مرور زمان انباشته شده و این نقل قول ها به راحتی توسط فضای مجازی به روز می شود و مردم آگاه می شوند.
ما قبلاً نفوذی در اسرائیل بودیم، اکنون یهودی شده ایم.
سوال: با کدام نمایندگان مجلس صمیمانه ترین رابطه را داشتید؟
پاسخ: من با چند نفر از نمایندگان مجلس از جمله آقایان توانگر، پیرهادی، محمد رشیدی، احد آزادی خواه و… رابطه خوبی داشتم، تیمی بودیم و با هم کار می کردیم. آخرین مشکل در روز تعطیلی شنبه بود که دوستانمان به ما برچسب یهودی زدند. ما قبلاً نفوذی اسرائیل بودیم، الان هم یهودی شدیم. (می خندد) البته از این تیم فقط دو نفر در مجلس بعدی ماندند و بقیه به نحوی حذف شدند.
پدرم از هر لحاظ آقا بود چون درد مردم را درک می کرد.
سوال: آقای رشیدی کوچی! پدر و عموی شما نماینده مجلس بودند، شما سلبریتی سیاسی هستید، نماینده مجلس هستید یا نجیب سیاسی؟
پاسخ: بستگی به تعریف دارد. پدرم نماینده دوره چهارم مجلس بود و در همان دورانی که در حوزه قیام کرد ماشینش تصادف کرد و فوت کرد. معتقدم پدرم در راه خدمت شهید بود. پس از آن عمویم در مجلس چهارم و پنجم بود و در مجلس یازدهم این افتخار را داشتم که به مردم خدمت کنم.
خدا را شکر می کنم که خانواده رشیدی در سه دوره ای که در مجلس بودند هیچ تجاوزی به آنها نکردند و هیچکس نیست که بگوید این خانواده از طریق نمایندگی مجلس به جایی آمده اند و کیف دوخته اند. این برای من ارزشمند است.
فلان آقایی در سکوی نماز جمعه مردم را به صرف غذا دعوت می کند و سپس عکس های همان فرد که پشت سفره های رنگارنگ نشسته است نصب می شود. خوب مردم وقتی این تضادها را می بینند اگر آدم ساده باشد قبولش نمی کنند. وقتی این یا آن مرد می گوید ما باید مثل شما زندگی کنیم، اما خانه اش به شاهان باستانی ایران پیوند خورده است، یک تناقض پیش می آید.
من آقا نیستم که یه کشتی بین المللی و همچین خونه ای داشته باشم.
حالا تعریف ما از آقازاده چیست؟ فکر می کنم پدرم از هر نظر یک آقا بود چون درد مردم را درک می کرد و اگر به مرودشت بیایید همه نام فامیل رشیدی کوچی را می شناسند و به خوبی یادشان می آید. من و برادرم با وجود فرصت هایی که وجود داشت هیچ گاه از نمایندگی مجلس چیزی عایدم نشد و باید بگویم برادرم در حال حاضر بیکار است. او در دفتر من کار می کند و حداقل دستمزد می گیرد.
اینطور نیست که نتوانم برایش شغل ایجاد کنم، نخواستم. تا فردا نگوید برای برادرش کار پیدا کردم و در دفاع از حقوق مردم ضرر قابل توجهی دارم. این حق را از خانواده ام سلب کردم که فردا به من فشار نیاورند.
اگر منظور آقازاده این است که تجارت بین المللی، کشتی و خانه دارند، باید بگویم نه. آنچه من از متاع دنیوی دارم قبل و بعد از مجلس تغییر نکرده است.