به گزارش رکنا، دختر 23 ساله ای با ظاهری آراسته وارد اتاق مشاوره شد، قبل از مصاحبه بدون مقدمه اظهار داشت که اعتیاد دارد و در تشریح داستان زندگی خود عنوان کرد؛ 5 ساله بودم که پدرم را دیدم. تصادف من باختم، چیز زیادی از پدرم به یاد ندارم، اما یادم هست که او همیشه سر کار بود و هیچ خاطره ای از او ندارم.
بعد از آن من و مامانم به خانه مادربزرگم رفتیم و در آنجا خوش گذشت. مادربزرگم وسواس داشت و مادرم مدام خودش را می شست تا او را راضی کند… در 14 سالگی شروع به رابطه با جنس مخالف کردم. و با پسرها برای تفریح حتی در مدرسه وقت می گذراندم و برای من بسیار سرگرم کننده بود زیرا خانه من جهنم بود.
مادرم که در آن زمان با بیماری مادربزرگم دست و پنجه نرم می کرد، چیز زیادی از شغل من نمی دانست و از این بابت خوشحال بودم. در ۱۶ سالگی با سعید ۲۷ ساله آشنا شدم. اعتیاد از همسرش جدا شد. من بچه شادی بودم و جای خالی همه ناراحتی های زندگی ام را پر کرد. من تمام وقتم را با او گذراندم و هر دو بسیار خوشحال بودیم. تا اینکه مادربزرگم فوت کرد و مامانم وقت پیدا کرد که من رو ببینه… اما تموم شد چون چند ماهی بود که با سعید فنجانی نداشتیم و با هم مشروب میخوردیم.
وقتی مادرم متوجه موضوع شد سر و صدایی به پا کرد و از سعید شکایت کرد اما من در دادگاه به قاضی گفتم که کوتاهی نکرده ام و با میل خودم کنار سعید هستم… اما بعد از آن ، به خاطر تهدیدهای عمویم برای دیدن سعید برنگشتم اما نتوانستم اعتیادم را کنار بگذارم و حالا سال هاست که با مردان مختلفی در ارتباط هستم و وقتی مادرم مانع من می شود درگیر می شوم. برخلاف میل من با او و در نهایت به یک ضرب و شتم ختم می شود. اگرچه به زودی پشیمان خواهم شد، اما دوباره تکرار خواهد شد. اما من خسته ام و می خواهم بروم و می خواهم بدانم از کجا شروع کنم.
تشخیص:
مددجو به دلیل از دست دادن پدرش مجبور به زندگی با خانواده مادربزرگش می شود و به دلیل مشکل وسواس و اضطراب زیاد مادر و مادربزرگش احساس بی کفایتی می کند و به دلیل رها شدن مادر احساس تنهایی و پوچی عاطفی می کند. . این او را به سمت روابط با دوستان و همکاران سوق می دهد. از طرفی به دلیل عدم حضور پدر و خلأ ناشی از آن، مراجعه کننده بیشتر به سمت مردان متاهل و مسن گرایش پیدا می کند که مشکلاتی را برای او به وجود آورده است. در نهایت، اضطراب شدید، افسردگی و ناامیدی منجر به اعتیاد شده است.
اتیولوژی (بررسی علل و عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی):
عوامل فردی:
- پوچی عاطفی و عدم محبت
- احساس تنهایی و طرد شدن
- خشم کودکانه سرکوب شده
- عزت نفس پایین
- افکار خود ویرانگر
- طرح محرومیت عاطفی و شرم.
عوامل خانوادگی:
- سبک فرزندپروری بی تفاوت
- پیوند عاطفی ضعیف در خانواده
- احساس رها شدن
- مرگ پدر در کودکی.
عوامل اجتماعی:
- فضای تشویقی مجازی
- گروه ها و شبکه های مجازی
- یکنواختی زندگی اجتماعی و عدم نشاط اجتماعی.
اقدامات و راهکارهای پیشگیرانه:
پیشگیری اولیه:
- آموزش توانایی بیان احساسات و عواطف.
- در شبکه های اجتماعی در مورد دلبستگی به خانواده اطلاعاتی ارائه دهید
- مهارت های مقابله سالم هیجان مدار مانند نماز، ورزش و غیره را آموزش دهید.
- آموزش مهارت های زندگی از جمله: خودآگاهی، همدلی، حل مسئله و ارتباط موثر.
- آموزش و آگاهی برای کمک گرفتن از روانشناس.
پیشگیری ثانویه:
- انجام مصاحبه های بالینی و تشخیصی.
- ایجاد امید، انگیزه و چشم انداز روشن برای ایجاد اعتماد به نفس از دست رفته.
- افکار چالش برانگیز برای استفاده از استراتژی های ارتباطی مناسب برای حل مشکلات و ایجاد اعتماد دوباره.
- ارتباط مثبت و سازنده را با خانواده و افراد منطقی در میان دوستان و آشنایان افزایش دهید.
- تشویق به شرکت در فعالیت های مثبت برای از بین بردن افکار نامناسب مانند باشگاه های ورزشی، شرکت در مراسم مذهبی.
پیشگیری سوم:
- ارائه راهکارهایی برای ارتقای سطح سلامت روان برای بازگرداندن آن به سطح کارکردهای قبلی.
- ارائه راهکارهایی برای معنا بخشیدن به زندگی
- اصلاح سبک زندگی با شرکت در جلسات مشاوره
- تقویت مهارت های اجتماعی و ارتباط با اعضای خانواده.
اقدامات انجام شده توسط مرکز مشاوره و میزهای کمک:
همدلی با مشتریان و ایجاد احساس اعتماد و پذیرش انسانیت آنها.
استفاده از تکنیک گوش دادن فعال و تخلیه هیجانی
– اجرای تست افسردگی بک.
به مشتریان کمک کنید تا هدف و معنای زندگی را پیدا کنند.
– مهارت های مقابله سالم هیجان مدار را با کمک مراجعان آموزش دهید.
– دعوت از خانواده بیمار برای همکاری با کارشناس مشاوره و حمایت روحی و روانی از مراجعین.
مهارت های حل مسئله و ارتباط موثر را آموزش دهید.
به مشتریان کمک کنید تا مسیر درست زندگی را پیدا کنند.
– فعال سازی رفتاری برای بازگشت به زمانی که کارها را به راحتی انجام می دادید.
– قرارداد رفتاری با مقامات برای ترک مواد.
- مراجعه به کلینیک ترک اعتیاد به جای کمپ و ترک تدریجی با روش صحیح پزشکی با حفظ کرامت انسانی فرد مبتلا به اعتیاد.
- مراجعه به متخصص مغز و اعصاب برای بررسی میزان آسیب به سلول های مغز و کمک به ترک اعتیاد با توجه به این موضوع.
– عواطف تحریک کننده را شناسایی کنید و با دعا با آنها مقابله کنید.
– آموزش ابراز احساسات و جلوگیری از بروز آنها.
به مشتریان کمک کنید تا هدف و معنای زندگی را پیدا کنند.
– مهارت های مقابله سالم هیجان مدار را آموزش دهید.
– دعوت از خانواده بیمار به ویژه مادر برای همکاری با مشاور و حمایت روانی از مراجعین.
مهارت های جسارت (نه گفتن) و مهارت های تفکر انتقادی را آموزش دهید.
به مراجعان کمک کنید راه درستی برای زندگی بدون گناه یا اعتیاد پیدا کنند.
گردآورنده: مرکز مشاوره و مددکاری معاونت فرهنگی و اجتماعی غرب استان تهران