به گزارش رکنا، این زن هفته گذشته وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده حاضر شد، داستان زندگی خود را برای قاضی تعریف کرد: تقریباً 6 سال پیش بود که با وحید آشنا شدم. وحید یکی از اقوام دور ما بود که هرگز او را ندیده بودم.
به یکی از مهمانی های او رفتم و کم کم رابطه مان شکل گرفت.
ما عاشق هم شدیم و تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم.
وحید از همان روزهای اول با آرایش من مشکل داشت اما چیزی به او نگفتم.
فقط میگفتم تو نمیتونی تو کار من دخالت کنی.
چند بار سر این موضوع دعوا کردیم، اما دعوای بزرگی نبود که بخواهم نگرانش باشم.
تا اینکه زندگی مشترک ما شروع شد.
بعد از آن متوجه شدم که وحید حاضر به پرداخت هزینه آرایش من نیست.
هر وقت می خواستم لوازم آرایش بخرم باید مخفیانه این کار را انجام می دادم یا اگر با هم بودیم وحید پولش را حساب نمی کرد.
چندین بار برای خرید لوازم آرایش از خانواده ام پول قرض گرفتم یا از پس اندازم برداشتم.
در ابتدا فکر می کردم این یک مشکل موقتی است و به مرور زمان حل می شود.
اما حالا پنج سال از این مشکل می گذرد و وحید بدتر هم شده است.
حتی با پول خودم از خرید لوازم آرایش شاکی می شود و دعوا راه می اندازد که چرا این همه پول خرج این محصولات کردند؟
پنج سال است که حتی در مقابل خانواده ام احساس شرمندگی می کنم، زیرا گاهی برای خرید لوازم آرایشم مجبورم از آنها پول بخواهم.
بارها با وحید درباره این موضوع صحبت کردم اما فایده ای نداشت.
به او می گویم حداقل در خریدهای من دخالت نکند.
اما همچنان بی فایده است. وحید بعد از هر خریدی دعوا راه می اندازد و زندگی ما را جهنم می کند.
از رفتارش خسته شدم و تصمیم به جدایی گرفتم.
شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی از ابتدا به سایه گفتم پولی برای لوازم آرایش نمی دهم.
من از لوازم آرایش متنفرم
به نظر من نباید اینقدر پول خرج این چیزها کنیم، اما در این مدت همیشه بحث بر سر این موضوع شروع شده و همیشه دعوای ما بوده است.
اتفاقا Shadow روی این موضوع لجبازتر است و تقریبا هر ماه لوازم آرایشی جدید و گران قیمت می خرد.
وقتی میرویم خرید، او به فروشگاههای لوازم آرایشی گران قیمت میرود و لوازمی را که دارد و میخواهد دوباره بخرد، میگیرد.
برای همین وقتی رفتارش را می بینم تردید نمی کنم و نمی خواهم حرفش حرفش باشد.
اگر او کمی کوتاه بود و حداقل لوازم آرایشش را کم می کرد یا گران ترین ها را نمی خرید، شاید من هم کوتاه می آمدم.
ولی الان که اینجوری شده سرسختی و او به خاطر لوازم آرایش پای ما را به دادگاه خانواده باز کرده است، من دیگر نمی خواهم با این زن خودخواه زندگی کنم و می خواهم برای همیشه از او جدا شوم.
قاضی در پایان دلیل جدایی این زوج را کافی ندانست و از آنها خواست تا با مشاور خانواده مشورت کنند.