«تساهل، گذری امن از بحران» عنوان یادداشت علی ربیعی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده است: روز جهانی مدارا را پشت سر می گذاریم. از روزی که بشریت شروع به زندگی جمعی کرد، فقر یک مشکل بشری بوده است. شواهد تاریخی نشان میدهد که در کوتاهمدت، یک جامعه نابردبار با بیثباتی و درگیری همراه است و بدون مدارا، هیچ گروه اجتماعی نمیتواند در بلندمدت زنده بماند. با مشاهده شرایط کنونی ایران و نتایج به دست آمده از سنجش های مختلف می توان شاهد نوعی بی حوصلگی، بی قراری و دوگانگی های فراوانی بود که به نوعی می تواند سلامت روانی و اجتماعی جامعه و افراد را تهدید کند.
به نظر می رسد در این زمینه به تحقیقات بین رشته ای بیشتری نیاز داریم. بی تردید جامعه امروز ایران نیازمند بازنگری در شیوه های ارتباطی در سطوح فردی، اجتماعی و نهادی است. از سوی دیگر، سیاست های دولت به معنای عام آن (فضای قانونگذاری و اجرایی) باید در جهت کاهش تنش و افزایش مدارا در جامعه باشد. در این میان هنر، ادبیات و رسانه در قالب فیلم، تولید محتوای اطلاعاتی و … می توانند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند. متأسفانه آنچه رسانه های اصلی به ویژه رادیو و تلویزیون ما چندان به آن توجه نمی کنند بحث مدارا و زندگی مسالمت آمیز اجتماعی و سیاسی است.
در این یادداشت نمونه هایی از لزوم تسامح و بروز برخی مشکلات تسامح را ذکر کرده ام:
1- ارزشهای مردمی در جامعه با موعظه رسمی و ارزشهای عملی.
2- تساهل مذهبی، مذهبی و قومی;
3- مدارا در خانواده;
4- تحمل بین نسلی;
5- مدارا در محیط سیاسی;
6- درگیری بین مردم (این امر عمدتاً به دلیل بی کفایتی سیاسی و تبعیض است که جامعه را دو قطبی کرده است).
خواسته ها، نیازها، آرزوها و به معنای علمی ارزش های مردم اکثریت جامعه در بسیاری از موارد با ارزش های رسمی سازگار نبوده است.
به ویژه از آنجایی که قرائت خاصی از دین، مذهب و فرهنگ هر چه بیشتر در عرصه سیاست حاکم شده است، این دوگانگی ها رو به افزایش بوده است. به نظر من دوگانگی در حوزه ارزشهای فرهنگی در سالهای اخیر به حوزه سیاسی منتقل شده و به یک دوگانگی سیاسی تبدیل شده است. یعنی دوگانگی فرهنگی کم کم به دوگانگی سیاسی تبدیل شده و حتی از سال گذشته باعث شکل گیری دوگانگی امنیتی شده است. به نظر می رسد جامعه دارای دوگانگی ارزشی از ثبات برخوردار نبوده و لذا در فوری ترین اقدام نیازمند سیاست مدارای ارزشی است.
در اثر این دوگانگی، نوعی دوگانگی مردم با مردم نیز ایجاد شده است. امروزه در سطح دانشگاهها، ادارات، کلاسهای درس و حتی کوچهها و بازارها میتوان شاهد نوعی تعارضات ناشی از دوگانگی ارزشهای فرهنگی و سیاسی بود. از دیرباز، بحث درباره موضوع شکاف نسلی در ادبیات علوم اجتماعی رایج بوده است. پنجره جمعیتی ایران در دهههای اخیر و سرعت توسعه و انتشار فناوری اطلاعات در زندگی مردم، دوگانگیهای بین نسلی بسیاری را ایجاد کرده است. البته این پدیده مختص کشور ما نیست، بلکه در سراسر جهان نیز قابل رصد است. جامعه شناسان برجسته ای چون «اینگلهارت» به این موضوع پرداخته اند. در جوامعی مانند ما، یکی از راه حل های مهم برای کاهش شکاف ارزشی، زندگی با مدارا است که از تعمیق و حاد شدن تضادهای ارزشی جلوگیری می کند. بهبود ارتباطات و ایجاد انواع روابط مسالمت آمیز در جامعه می تواند مبنای تفاهم بین نسلی و بین افراد باشد.
عدم تحمل پدیده ای است که در یک دهه اخیر در خانواده های ایرانی به طور قابل توجهی مشاهده می شود. افزایش طلاق ها و انتخاب تنهایی نشان دهنده عدم تحمل خانواده هاست (با توجه به اهمیت نهاد خانواده برای جامعه، این پدیده نیازمند تحقیق و توضیح بیشتری است). یکی از ناسازگاری های تاریخی و شناخته شده در سطح جهانی، عدم تحمل فرهنگی و قومی است. این امر باعث جنگ ها و ناامنی های بسیاری در طول تاریخ شده است. کشور ما از نظر تنوع قومی، فرهنگی، مذهبی و مذهبی نیازمند درک بیشتر زندگی و همزیستی فرهنگی است. من معتقدم که مدارا امتیازی نیست که دولت مرکزی به فرهنگ ها و قومیت های دیگر اعطا کند. بلکه سیاست مدارا پاسخ به نیاز است نه امتیاز. بردباری و گشودگی نسبت به کثرت های فرهنگی و قومی و سبک های زندگی متنوع یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
چالش های گوناگون اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی کشور به گونه ای است که جز با تساهل و بردباری نسبت به همه هویت ها و مولفه های دینی و قومی، اختلاف سلیقه ها، اختلاف نظرها و چندگانه های سیاسی، بر آنها فائق نمی آید. در هر گروه، نهاد و سازمان اجتماعی، تفاهم و مدارا به عنوان یک عنصر حیاتی عمل می کند. حتی نگاهی گذرا به جامعه ایران گسترش قابل توجهی از تساهل کم، تفاهم و گفتوگوهای سازنده بهویژه بین نهادهای دولتی و ذینفعان آنها را نشان میدهد.
این عدم تحمل را می توان در خرده سیستم های اجتماعی نیز مشاهده کرد. به نظر می رسد مهم ترین اقدام در گام اول پرهیز از سیاست های جنجالی است: قانون حجاب، فضای مجازی، سیاست های جدید در دانشگاه ها و …. در گام بعدی، به سمت ایجاد فضای گفتگو و گوش دادن به همه صداها و گسترش سیاستها در جهت ارتقای تساهل، تساهل، گفتوگو و مشارکت مردم در حل مشکلات و گسترش نهادهای میانجیگری و نهادهای مدنی بیحفاظ و اصلاح رسانهای و فرهنگی حرکت کنید. سیاستگذاریها بهویژه در آموزش و پرورش، برای توسعه زندگی بردبار در جامعه است. تا زمانی که ساختار سیاسی این کمبود مضر اجتماعی را به درستی درک کرده و در جهت بهبود وضعیت تلاش کند، اقدامات بسیار دیگری قابل توصیه و اجراست.