به گزارش رکنا، مردی 39 ساله بلند قد با هیکلی متوسط، با مراجعه به دایره مشاوره و مددکاری گفت: 15 سال پیش زمانی که جوان 24 ساله بودم به پیشنهاد یکی از اقوام با همسرم آشنا شدم وبعد از گذشت چند ماه که از آشنا شدن ما می گذشت با هم ازدواج کردیم و ما صاحب 2 فرزند شدیم، یک پسر 13 ساله و یک دختر 8 ساله دارم، ابتدا همه چیز خوب به نظر می رسید، ولی رفته رفته از آنجایی که کار ثابتی نداشتم و از این کار به آن کار می رفتم، اختلاف نظرها و اختلاف سلیقه های ما نمایان شد و همسرم سر هر چیزی غر می زد و مرا با آقایون فامیل مقایسه می کرد، همیشه مرا تحقیر می کرد و می گفت تو عرضه هیچ کاری نداری، من که برای کار به هر دری می زدم ولی موفق نمی شدم بلاخره در شرکتی که بسته بندی مواد غذایی بود مشغول کار شدم، از آنجایی که روابط من با همسرم رفته رفته سرد و بی روح شده بود و هیچ صمیمیتی بین ما نبود.
وقت های بیکاری را بیشتر در فضای مجازی در گروه هایی که دوستانم نیز عضو بودند از همین گروه های دور همی سپری می کردم، دیرتر به خانه می رفتم و بسیار به این گروه های مجازی و چت کردن وابسته شده بودم، در یکی از این گروه ها با یک خانم به نام الهه آشنا شدم و در طی روز و حتی شب ها با او چت می کردم و این خلاءعاطفی را به این شکل پر می کردم.
الهه چند سالی بود که از شوهرش جدا شده بود، او بسیار گرم و صمیمی با من صحبت می کرد و مدام با شوخی ها و خنده هایش فضای بسیار شادی رو برایم فراهم می کرد، لحظاتی را که با الهه می گذراندم بسیار برایم لذت بخش بود. اوقاتی را که در خانه سپری می کردم با غرغر های همسرم مواجه می شدم و دوست داشتم یا دیر به منزل بیایم یا ترجیح میدادم زودتر بخوابم تا غرغر های همسرم را نشنوم، فقط تنها دلخوشی من بچه ها بودن که حتی با غرغر های همسرم اونها هم رابطه شون با من کمرنگ شده بود.
رفته رفته به الهه وابسته می شدم و از همسر و فرزندان و خانه دورتر میشدم، با تقاضای من از الهه بعد از مدتی همدیگر را ملاقات کردیم و رفته رفته وابستگی من شدیدتر می شد ، چند ماه که از ارتباط ما گذشته بود ، یک سالی به این شکل گذشت،یک روز که او به من پیام داده بود و من خواب بودم، همسرم پیام او را دیده بود و وقتی از خواب بیدار شدم جریان رو با داد و فریاد با من در میان گذاشت و کار ما به مشاجره کشید و حتی به زد و خورد هم کشید،همسرم به منزل پدریش رفت و موضوع را به خانواده اش گفت و به همه خانواده من هم جریان رو گفت و آبروی مرا پیش فامیل و خانواده ام برد.
بعد از آن ماجرا از من شکایت کرد و مهریه و نفقه اش را به اجرا گذاشته،سر در گم شده ام ، نمی دانم چکار کنم؟ شدیدا به الهه وابسته شده ام و نمی توانم از او جدا شوم، از طرفی بخاطر بچه هایم دوست ندارم زندگیم از هم پاشیده شود ،نمی دانم چه کار کنم؟
نگاه کارشناس
سهیلا فارجی کارشناس ارشد روانشناسی
ازدواج مراجع با معرفی یکی از اقوام و به شکل سنتی بوده که بعد از مدتی رفته رفته روابط بسیار سرد و خشک شده تا اینکه مراجع با مرضیه آشنا شده و روابط نامشروع خود را شروع کرده است و شدیدا به او وابسته شده است.
کیس موردنظر به علت غرو لند های مداوم همسر و تحقیر و سرزنش وی و مقایسه کردن همسر با آقایان فامیل و دوستان و آشنایان و روابط سرد و خشک بوجود آمده بین زوجین ،عدم صمیمیت زناشویی ،ناتوانی در برخورد با تغییرات و بیکاری و تغییر شغل و تعارض های ارتباطی مزمن،عدم ارضاء روابط عاطفی و عدم برخورداری از روابط جنسی مطلوب و رضایت بخش بین زوجین و فقدان مهارت های زندگی از جمله حل مسئله و مدیریت هیجانات و عدم برنامه ریزی برای اوقات فراغت و وابستگی شدید به فضای مجازی و گذراندن اوقات خود در فضای مجازی رو به برقراری روابط فرازناشویی و خیانت کرده و بخاطر دارا بودن شخصیت وابسته و ارضاء نیازهای عاطفی و جنسی از طرف شخصی که با او رابطه داشته،به رابطه جدید شدیداً وابسته شده و به علت عدم آگاهی به مهارت های زندگی از جمله تصمیم گیری و مدیریت بحران در زندگی و ضعف در اعتماد به نفس،قادر به تصمیم گیری صحیح نمی باشد و سر در گم مانده است.
استفاده بیش از حد از اینترنت و فضای مجازی متأسفانه اینترنت و فضای مجازی به یکی از مهم ترین عوامل خیانت تبدیل شده است.وجود اینترنت و فضای مجازی خیانت را آسان تر کرده است به طوری که ساعت ها می شود با دیگران ارتباط برقرار کرد و با آنها صحبت کرد و وب سایت های بسیاری وجود دارد که افراد میتوانند با هم ارتباط بگیرند و به شروع یک رابطه جدید منجر شود و باعث خیانت شود.
ناتوانی در مقابله با مشکلات: فرار از مشکلات و ناتوانی در کنار آمدن با آنها می تواند عامل دیگری در خیانت باشد. مواقعی وجود دارد که به جای حل کردن مشکلات در زندگی، افراد سعی می کنند به دنبال راه دیگری باشند.آنها با بهانه جویی های خود مشکلات را دلیل خیانت خود می دانند که اصلا دلیل قابل قبولی نیست.
کسالت و خستگی در زندگی مشترک
گاهی زوجین به دلیل تکراری و خسته کننده بودن اوقات زندگی به اشتباه خیانت را انتخاب می کنند تا زندگی خود را از کسالت و خسته کننده بودن نجات دهند.
چه موارد دیگری باعث می شود یک فرد به دیگری خیانت کند؟ حرص،تنوع طلبی،جاه طلبی، شهوت یا نیاز جنسی بیش از حد می تواند باعث خیانت شود.وقتی افراد نتوانند این نیازهای مضر و نامناسب خود را مدیریت و کنترل کنند،در معرض خیانت قرار می گیرند.
خیانتکاران چه احساسی دارند؟ بیشتر کسانی که به شخصی که دوستش دارند خیانت کرده اند،احساس گناه ،شرم یا پشیمانی و غم دارند.آنها خود را سرزنش کرده و نمی توانند زندگی توام با آرامشی را داشته باشند.