افزونه پارسی دیت را نصب کنید Tuesday, 22 October , 2024
3

دختر مقتول پس از مراسم عزاداری زنگ خانه پدری خود را به صدا درآورد / قاتل آزاد شد + جزئیات

  • کد خبر : 344402
دختر مقتول پس از مراسم عزاداری زنگ خانه پدری خود را به صدا درآورد / قاتل آزاد شد + جزئیات

به گزارش رکنا، چند روز پیش خانواده دختر 13 ساله ای به نام شیدا به کلانتری مراجعه کردند. گم شود دخترش گزارش داد. از همان لحظه تحقیقات توسط ماموران اداره چهارم پلیس آگاهی تهران و با نظارت معاون بازپرس دادسرای جنایی آغاز شد تا اینکه اثر انگشت مردی از 40 سال گذشته ناپدید شد. یک […]

به گزارش رکنا، چند روز پیش خانواده دختر 13 ساله ای به نام شیدا به کلانتری مراجعه کردند. گم شود دخترش گزارش داد. از همان لحظه تحقیقات توسط ماموران اداره چهارم پلیس آگاهی تهران و با نظارت معاون بازپرس دادسرای جنایی آغاز شد تا اینکه اثر انگشت مردی از 40 سال گذشته ناپدید شد. یک نوجوان افغان این مرد دستگیر شد اما گفت: چند شب پیش به طور اتفاقی شیدا را در خیابان دیدم. 4 زن در حال کتک زدن او بودند که نجاتش دادم و وقتی متوجه شدم از خانه فرار کرده است، دلم سوخت و مبلغی را به حسابش واریز کردم و او را سوار موتورم کردم تا به خانه برگردانم. اما در نیمه راه وسوسه های شیطانی گریبانم را گرفت و مسیر را تغییر دادم و به سمت بیابان های رودهن حرکت کردم.

متهم ادامه داد: این نوجوان که به قصد من پی برده بود با من درگیر شد و با هم قرار گرفتیم و او فریادهای فحاشی سر داد. من عصبانی بودم و با چوبی که روی موتور سیکلت بود چند ضربه به او زدم و او را کشتم. قتل تحویل دادم سپس جسد را به دره ای نزدیک انداختم و به خانه برگشتم.

این مرد پس از اعتراف به جنایت به بازداشتگاه قانونی اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل و ماموران برای یافتن جسد راهی روهین شدند. دختر نوجوان را پیدا کنید در حالی که جستجو برای یافتن جسد ادامه داشت و خانواده اش مراسم تشییع جنازه او را برگزار کردند، دختر 13 ساله به خانه بازگشت و همه با دیدن او شوکه شدند. این نوجوان به آنها توضیح داد که با وجود اینکه مرد 40 ساله با چوب به سر او اصابت کرده، اما از این حادثه جان سالم به در برده و جان سالم به در برده است. او دیروز به همراه پدرش به اداره اطلاعات تهران رفت و به ماموران گفت: به خاطر پسر مورد علاقه ام از خانه فرار کردم، چون می دانستم خانواده ام با ازدواج ما موافق نیستند و می گویند برایم زود است. آن روز اما دلم برای محل کارش تنگ شده بود. در راه مردی مرا دید و وقتی فهمید از خانه فرار کرده ام مرا به خانه اش برد. خانواده اش او را مقصر دانستند و به او گفتند که هر چه زودتر مرا به پلیس تحویل دهد.

وی ادامه داد: از خانه خارج شدم و آن مرد به دنبالم آمد. سپس از من خواست سوار موتورش شوم تا مرا به پسر مورد علاقه ام برساند. اما در نیمه راه تغییر جهت داد و من هم فهمیدم هدفش چیست. به همین دلیل با او درگیر شدم و او با چوب مرا زد. بیهوش شدم اما وقتی چشمانم را باز کردم صبح شده بود. می خواستم از روی پل بپرم و خودکشی اما زنی مرا دید و جلوی من را گرفت. چون می ترسیدم به خانه برگردم، زنی که فرشته نجات من بود مرا به خانه اش برد تا خانه را تمیز کنم. بالاخره دو جوان افغان آمدند و مرا با خود بردند و اصرار داشتند که از بستگان من هستند و می خواهند مرا به خانواده ام تحویل دهند. چند روزی در خانه آنها زندانی بودم و آن دو نفر به من حمله کردند آزار و اذیت تا اینکه یک روز در غیاب او پنجره را شکستم و فرار کردم و به خانه پدر و مادرم رسیدم.

بر اساس ادعای این نوجوان، تحقیقات این پرونده برای روشن شدن واقعیت ها ادامه دارد.

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=344402

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.