بشیرخان غلام ملک التجار بوشهری بود که با دختر آقا محمد رحیم فرار کرد، اما این اتفاق به رسوایی بزرگ تبدیل شد و انگلیس و ایران را به درگیری بزرگی کشاند.
گفتن فردا | در یکی از روزهای زمستان 1306 هجری قمری (1267 هجری شمسی) در بوشهر ایران جنجال عجیبی رخ داد که سراسر کشور را درگیر کرد و در آستانه شورش بزرگی قرار گرفت.
این حادثه مربوط به فرار غلام سیاهپوستی به نام بشیرخان (بشیرخان کاکاسیاه) و دختر یکی از کارمندان کنسولگری انگلیس در بوشهر به نام آقا محمد رحیم است. این اتفاق و درگیری پدر دختر و بشیرخان به جنجال بزرگی در ایران تبدیل شد.
این حادثه جرقه درگیری بین انگلستان و ایران، بازرگانان مخالف انگلیس و طرفداران انگلیس و حتی علمای نجف، کربلا و کاظمین را برانگیخت. اما ماجرا از چه قرار است و این حادثه چگونه باعث درگیری در بوشهر شد؟
برای درک ابعاد این موضوع ابتدا باید بوشهر در قرن سیزدهم را درک کنیم. در آن زمان بوشهر مرکز مبادلات تجاری و واردات و صادرات کالا به ایران بود. دولت انگلیس که استعمار خود را آغاز کرده بود در بوشهر دژی مستحکم داشت و با بازرگانان محلی ارتباط مستحکمی برقرار کرد. بریتانیا از طریق بوشهر به هند و آفریقا کالا می فرستاد و از بندر بوشهر برای تخلیه کالاهای وارداتی استفاده می کرد.
روابط انگلستان با بازرگانان بوشهری و حاکمان محلی به تدریج به تلاشی برای کسب نفوذ سیاسی و اقتصادی تبدیل شد. انگلیسی ها که عادت به نفوذ و استعمار داشتند، در امور مختلف مردم محلی دخالت می کردند و همین امر باعث خشم مردم محلی و درگیری با انگلیسی ها می شد. حادثه بشیرخان دقیقا در همین فضا و فضا رخ داد و به درگیری و اختلاف بین مردم بوشهر و انگلیس تبدیل شد.
وضعیت بردگان سیاه در عصر قاجار
بشیرخان غلام سیاه پوست، ملک التجار، از بزرگ ترین بازرگانان بوشهر بود. ملک التجار ثروتمندترین تاجر بوشهر بود، با انگلیسی ها درگیری داشت، اما در عین حال افکار روشنفکری و مترقی داشت. او که مدتی حاکم بوشهر نیز بود توانست از راه تجارت به ثروت زیادی دست یابد و بشیرخان نیز از این ثروت ثروتمند شد.
ممکن است سؤال شود: چرا یک برده سیاه پوست باید از ثروت ارباب خود ثروتمند شود؟ برای پاسخ به این سوال باید درک نسبی از جایگاه بردگان در ایران دوره قاجار داشته باشیم.
تجارت برده در قرن سیزدهم رونق چندانی نداشت زیرا از زمان محمدشاه واردات برده به ایران ممنوع شده بود، اما از آنجایی که دولت مرکزی قدرت چندانی نداشت، حاکمان ثروتمند محلی، درباریان و زمین داران همچنان قادر به انجام این کار بودند. برده بخر بیشتر بردگان از حبشه و زنگبار وارد ایران شدند. این بردگان توسط برده داران مکه و مدینه به حجاج فروخته و وارد ایران شدند.
بردگان سیاه در دوران قاجار در ایران وضعیت خوبی داشتند. سگال (ر. سگال) در کتابی که در مورد وضعیت بردگان در کشورهای اسلامی نوشته است تاکید می کند که بردگان ایرانی شرایط بسیار بهتری نسبت به بردگان آمریکایی داشتند.
ونسا مارتین در کتاب «احد قاجار» نوشته است که بردگان در ایران بر اساس احکام شریعت اسلامی از حقوق و حقوقی برخوردار بوده و دارای کرامت انسانی بوده و صرفاً دارایی ارباب خود محسوب نمیشوند. بردگان می توانستند دارایی، خانه، زندگی و خانواده داشته باشند. کار سختی به آنها محول نمی شد و اغلب کارهای خانه را انجام می دادند. بردگان می توانستند به راحتی آزاد شوند و پس از آزادی هیچ تفاوتی با مردم عادی نداشتند و آزادانه با مردم محلی زندگی می کردند.
داستان عشق بشیرخان و دختر یک کارمند انگلیسی
بشیرخان که غلام ملک التجار بوشهری بود نیز نایب السلطنه او بود. او هوش بسیار بالایی داشت و خواندن و نوشتن می دانست. بشیرخان با مدیریت املاک ملک التجار توانست املاک زیادی به دست آورد و به یکی از ثروتمندترین افراد بوشهر تبدیل شود.
در 60 سالگی عاشق دختر روزنامه نگار انگلیسی به نام آقا محمد رحیم شد و از او خواستگاری کرد. آقا محمد رحیم با این ازدواج مخالفت کرد و دخترش را در خانه حبس کرد. بشیرخان مخفیانه دختر را رد کرد و با او ازدواج کرد.
آغا محمد رحیم به خانه بشیرخان حمله کرد و پس از ضرب و شتم خدمتکارانش، دخترش را از خانه بشیرخان برد. سپس دخترش را به عقد مردی به نام محمد خلیل درآورد. بشیرخان از آقا محمد رحیم شکایت کرد و مدعی شد که زن شوهردارش با مرد دیگری ازدواج کرده است. از سوی دیگر انگلیسی ها از عامل خود آقا محمد رحیم دفاع کردند و سعدالملک حاکم بوشهر را تحت فشار قرار دادند تا هر چه زودتر به نفع محمد رحیم تصمیم بگیرد. از سوی دیگر مالک التجار، ملک بشیرخان از غلام خود حمایت کرد و در مقابل انگلیسی ها ایستاد. در نتیجه جنجال بزرگی در گرفت و سرانجام موضوع به دست روحانیون متنفذ عراق و ایران رسید.
ورود روحانیون در داستان عاشقانه بشیرخان
ماجرای ازدواج بشیرخان و دختر آقا محمد رحیم از نظر شرعی بسیار پیچیده بود. از یک طرف بشیرخان مخفیانه و بدون رضایت پدر دختر با او فرار کرده بود. از طرفی آقای محمد رحیم دختر متاهل خود را به عقد دیگری درآورد.
این حادثه به اختلاف بزرگی بین مراجع و روحانیون تبدیل شد. اکثر روحانیون حق را به بشیرخان می دادند، اما حاکم بوشهر به اصرار انگلیسی ها، بشیرخان را به پرداخت خراج و جریمه به آقا محمد رحیم دستور داد.
بشیرخان به کربلا و نجف رفت و در آنجا نزد آقا محمد رحیم شکایت کرد. بار دیگر دانشگاهیان به بشیرخان رای مثبت دادند. تحت تأثیر این تصمیم، علمای بوشهر دست به اعتصاب زدند و باز هم جنجال بزرگی به وجود آمد، زیرا مردم بوشهر با موافقت علما دست به اعتراض و آشوب زدند.
با وساطت مالک التجار جلسات متعددی بین حاکم بوشهر و انگلیسی ها تشکیل شد و سرانجام انگلیسی ها و آقا محمد رحیم با بازگشت بشیرخان بدون جریمه و پول به بوشهر موافقت کردند و در مقابل، آقا محمد رحیم. دختر نیز نزد شوهر جدید خود بازگشت، محمد خلیل زندگی کرد و هرگز به خانه بشیرخان برنگشت.
داستان عاشقانه ای که به جنگ ایران و استعمار تبدیل شد
داستان دعوای بشیرخان و محمد رحیم از چند جهت قابل توجه است. ونسا مارتین معتقد است این تفاوت دو موضوع را در مورد ایران دوره قاجار نشان می دهد. از یک سو مشخص است که بردگان چقدر قدرتمند بوده و می توانستند در ایران دوره قاجار آزادانه زندگی کنند.
از سوی دیگر، روشن است که شورش سال 1306 بیش از آنکه به جنگ محمد رحیم و بشیرخان مربوط باشد، به جنگ ایرانیان و انگلیسی ها مربوط می شود. ایرانی ها دوست نداشتند انگلیسی ها در امور داخلی آنها به ویژه در امور مذهبی و عرفی دخالت کنند. لذا طرف او را گرفتند و در قضیه بشیرخان از او حمایت کردند.
بنا بر گزارش ها، بشیرخان توسط مالک التجار آزاد شد و خودش یک تجارت بزرگ املاک و مستغلات را در بوشهر راه اندازی کرد. آقا محمد رحیم نیز پس از مدتی از بوشهر فرار کرد و همراه انگلیسی ها به هند سفر کرد.