افزونه پارسی دیت را نصب کنید Sunday, 17 November , 2024
3

خیانت زن جوان پس از ضرب و شتم در جشن عروسی / عروس خیانتکار در انتظار حکم قضایی

  • کد خبر : 168349
خیانت زن جوان پس از ضرب و شتم در جشن عروسی / عروس خیانتکار در انتظار حکم قضایی

به گزارش رکنا، این بخشی از داستان عبرت آموز زن 20 ساله ای است که پس از پایان جلسه دادگاه در انتظار حکم مجازات است. این زن جوان با بیان اینکه همسرم دیگر حاضر نیست حتی یک لحظه با من زیر یک سقف زندگی کند، ۸ سال پیش دفترچه خاطرات خود را مرور کرد و […]

به گزارش رکنا، این بخشی از داستان عبرت آموز زن 20 ساله ای است که پس از پایان جلسه دادگاه در انتظار حکم مجازات است. این زن جوان با بیان اینکه همسرم دیگر حاضر نیست حتی یک لحظه با من زیر یک سقف زندگی کند، ۸ سال پیش دفترچه خاطرات خود را مرور کرد و به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری مشهد از فراز و نشیب های زندگی خود گفت. . 12: بهار زندگی من بود که زمزمه می کرد ازدواج من و پسرخاله ام در خانه دور هم جمع شدیم، اما من هیچ علاقه ای به پسرخاله ام نداشتم و نتوانستم با او ازدواج کنم، اگرچه آن زمان معنای زندگی زناشویی را نمی دانستم، اما به مادرم اصرار کردم که این کار را رها کند. . ازدواج. ، اما پدر و مادرم نگران آینده من و خواهر کوچکترم بودند.

پدرم با اینکه در فردوس زمین کشاورزی داشت و از نظر مالی وضع مالی خوبی داشت، باز هم اصرار داشت که من ازدواج کنم تا نگران من نباشد. خلاصه داشتم برای این ازدواج اجباری آماده می شدم که ناگهان سرنوشتم جور دیگری شد و خواستگار دیگری زنگ خانه مان را زد.

با وجود اینکه “دانیل” 14 سال از من بزرگتر بود، امتیازات بیشتری نسبت به پسر عمویم داشت، من به پیشنهاد دانیال با همان ایده های کودکانه برای فرار از ازدواج با دختر عمویم پاسخ مثبت دادم و وانمود کردم که او خیلی دوستش دارد و من نه. هیچ کس را جز او قبول نکن وقتی پدر و مادرم علاقه عجیب مرا دیدند بلافاصله مقدمات مراسم عروسی را فراهم کردند اما در همان شب مراسم عقد همسرم به دلیل اختلاف نظر در خرید لوازم عروسی مرا به شدت کتک زد و من به خواسته آنها بی توجهی کردم. از آن روز به بعد، دلهره ای از نفرت وجودم را فرا گرفت، به طوری که با نزدیک شدن همسرم به من، از او دور شدم.

در طول 3 سال نامزدی بارها به خاطر اختلافات و سلیقه های کوچک مورد ضرب و شتم قرار گرفتم اما سکوت کردم و شکایت نکردم، چون خودم اصرار داشتم با دانیال ازدواج کنم و حالا نمی توانستم از او به خانواده ام شکایت کنم. احساس می کردم او هم مرا دوست ندارد، حتی بعد از شروع زندگی مشترکمان، این اختلافات کم نشد. همسرم شب دیر به خانه آمد و روز بعد تا ظهر خوابید. وقتی بیدار شدم از خانه بیرون رفتم و در سکوت و خلوت زندگی کردم تا اینکه برای رهایی از این وضعیت گوشی را برداشتم و شروع به لذت بردن از فضاهای مجازی کردم.

انگار طلاق عاطفی بین من و دانیل بود و من برای او ارزشی نداشتم. در همین روزها بود که در اینستاگرام با «هومن» ارتباط برقرار کردم. او جوان مجرد و از اقوام نزدیک مادرم بود. این ارتباط مجازی ابتدا با احوالپرسی و تعارف خانوادگی شروع شد، اما کم کم به بیان ناراحتی ها و اختلافات من در زندگی زناشویی رسید. «هومن» با حوصله به گلایه ها و سردردهای من گوش می داد و با جملات احساسی اش دلم را به درد می آورد تا جایی که پیشنهاد داد برای رهایی از این وضعیت اسفبار همسرم را طلاق دهم و با او ازدواج کنم.

این در حالی بود که دانیال متوجه ارتباط مخفیانه من در فضای مجازی شده بود و به طور مخفیانه تمام عکس ها و پیامک های من را مرور می کرد. با اینکه احساس میکردم گوشیم هک شده ولی حواسم نبود و بیشتر از اون حرفا بیخیال شدم. بعد از مدتی دانیال پیامک ها و عکس های زیادی را به من نشان داد، اما من از خودم دور شدم و همه آن عکس ها را فتوشاپ دانستم، با وجود این، دانیال در کمال ناباوری بر من غلبه نکرد و تمام آن مدارک را به قاضی دادگاه داد. حالا من در انتظار مجازات نشسته ام در حالی که همسرم خود را برای طلاق آماده می کند و او نمی خواهد لحظه ای با من زیر یک سقف زندگی کند اما ای کاش…

با دستور سرهنگ محمد ولیان (رئیس کلانتری مشهد)، بررسی های کارشناسی و اقدامات مشاوره ای در معاونت اجتماعی این کلانتری آغاز شد.

داستان واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=168349

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.