به گزارش خبرنگار مهر، اگرچه کمبود نقدینگی همواره مهمترین چالش حوزه تولید کشور اعلام می شود، حتی اگر دولت تمام نقدینگی لازم برای تولید را تامین کند، اما تا زمانی که فضای کسب و کار تاریک باشد، عملاً این وضعیت تاریک است. غیر ممکن هیچ کاری نکن ادامه نخواهد داد؛ از این نظر کارشناسان همواره تاکید می کنند که دولت باید محدودیت های تولید را بردارد و اجازه دهد تولید نفس بکشد. یکی از این محدودیت ها قیمت گذاری اجباری است. به گفته اقتصاددانان و فعالان اقتصادی، لغو قیمت های دستوری منجر به خودکنترلی می شود و این سیاست تنها در مواردی باید اعمال شود که دولت به تولیدکنندگان ارز یا رانت بدهد.
انتقاد بی ثمر از وزرا سکوت
بر این اساس تا کنون وزرا سکوت آنها به طرق مختلف مخالفت خود را با سیاست قیمت گذاری اجباری اعلام کرده اند، اما لغو این سیاست در سال های اخیر هرگز به طور کامل اجرا نشده است.
مثلا محمدرضا نعمت زاده، وزیر سکوت دولت یازدهم با اعلام حذف اجباری قیمت برخی محصولات به سازمانهای قیمتگذاری، تلاش کرد روند خروج دولت از قیمتگذاری را آغاز کند. علاوه بر این نعمت زاده دو بار اقدام به حذف خودرو از چارچوب قیمت گذاری شورای رقابت کرد.
رضا رحمانی وزیر سابق سکوت وی همچنین به صراحت اعلام کرد که طرفدار قیمت گذاری اجباری کالا نیست و بر تقویت سیستم های معاملاتی و شفاف سازی معاملات در بستر بورس کالا تاکید کرد تا کالا به دست تولیدکنندگان برسد.
همچنین رزم حسینی وزیر سابق. سکوت وی در بسیاری از اظهارات با دخالت دولت در قیمت های دستوری مخالفت کرد و حتی در دوران وزارتش برخی از محصولات مانند لاستیک و کره از این چارچوب حذف شد، اما قیمت های دستوری به طور کامل از اقتصاد ایران حذف نشد.
سید رضا فاطمی امین وزیر سابق سکوت وی ضمن مخالفت با قیمت گذاری اجباری، تاکید کرد که دولت نه باید قیمت ها را تعیین کند و نه آن را رها کند. بلکه باید معیارها و ساختار قیمت گذاری را تعیین کند.
عباس علی آبادی وزیر سابق سکوت به این معنا که «وقتی ارز ترجیحی میدهیم، چگونه به صنعتگر اجازه میدهیم کالا را به قیمت دلخواه بفروشد؟» ما باید در این زمینه راه حلی پیدا کنیم و مشکل را ریشه ای حل کنیم.»
سید محمد اتابک وزیر جدید سکوت همچنین در برنامه شما محکومیت قیمت گذاری دستوری بر حذف تدریجی قیمت گذاری تجویزی برای بهبود رقابت پذیری بنگاه ها و کنترل تورم ناشی از کمک هزینه های یارانه ای و قیمت گذاری تجویزی تاکید دارد.
لذا مجموع نظرات وزرا سکوت این امر حداقل از دهه 90 نشان می دهد که نمایندگان صنعت کشور از نظر کارشناسی و فنی به قیمت گذاری اجباری اعتقاد ندارند، بلکه به دلیل وجود زوایای دیگری مانند پرداخت ترجیحی ارزی و گسترش اجاره بها. محدوده، تمایل به حذف قیمت های اجباری در سازمان های دولتی وجود دارد.
مخالفت بازارهای سهام با توزیع رانت
در همین حال، هنگامی که قیمت تعیین می شود، تولیدکننده این سیگنال را دریافت می کند که تولید با ریسک بیشتر و سود کمتر مورد انتظار همراه است. بنابراین در بسیاری از موارد تعیین قیمت کالاها و خدمات باعث کاهش رقابت، تضعیف تولید و تحکیم انحصار و البته کاهش رفاه جامعه می شود. نگاهی بلندمدت به سیاستهای مداخله قیمتی دولت در اقتصاد نشان میدهد که این سیاستها پس از مدتی نتیجه معکوس یافته و باعث شکلگیری چرخه زیان بین مصرفکننده و تولیدکننده میشود. اما در این بین دخالت دولت باعث تفاوت قیمت دولتی و بازار و در نتیجه درآمد بالایی برای برخی افراد می شود. شاید یکی از مشکلات تثبیت قیمت های دولتی، گسترش و نهادینه شدن فرهنگ سودآوری بدون زحمت باشد.
در همین راستا محمدعلی دهقان دهنوی، رئیس سابق سازمان بورس و اوراق بهادار نیز دستور قیمت گذاری را سمی برای اقتصاد کشور دانست و این روش جز توسعه درآمد و تولید فساد نتیجه دیگری ندارد در کشور است و هرگز منجر به رفاه نخواهد شد.
همچنین مجید عشقی، رئیس کنونی سازمان بورس و اوراق بهادار نیز مانند روسای قبلی این سازمان معتقد است: «انسداد قیمتها نتیجه دیگری جز توزیع رانت ندارد و باعث کاهش بیشتر عرضه به طرق مختلف توسط عرضهکنندگان و عرضهکنندگان میشود. باعث مشکلات مضاعف می شود، بنابراین در محصولی که بتوانیم به افزایش تولید برسیم و تقاضای داخلی را تامین کنیم، اگر بحث قیمت اجباری ادامه پیدا کند، نتیجه آن از بین رفتن تولید خواهد بود و بعد از چند سال واردکننده می شویم. از آن محصول، وجود چنین دیدگاهی در اقتصاد کشور صحیح نیست.
برنامه هفتم چه می گوید؟
این در حالی است که نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جریان بررسی جزئیات لایحه برنامه هفتم توسعه دستور محدودیت قیمت ها را دادند تا در زمان اجرای برنامه هفتم اکثر محصولات ایرانی از نظام قیمت گذاری آسیب نبینند.
پس از تصویب برنامه هفتم در شورای نگهبان و ابلاغ دولت، دستور تعیین قیمت در قالب برنامه هفتم توسعه رسما لغو شد. طبق بند Th ماده ۴۸ قانون برنامه هفتم توسعه «به منظور توسعه اشتغال و رشد اقتصادی از طریق بخش خصوصی و سرمایه گذاری تعاونی، تعیین قیمت دولتی به استثنای کالاها و کالاهای اساسی یارانه ای و خدمات عمومی انحصاری ممنوع است».
همچنین در تبصره این ماده آمده است: «کالاهای اساسی یارانه ای، کالاهایی هستند که یارانه مستقیم ارزی یا ریالی دریافت کرده اند، مانند پرداخت مستقیم بخشی از بهای کالا از سوی دولت».
به گفته کارشناسان، هر بار که دولت قیمت کالایی را تعیین می کند، قیمتی به موازات قیمت بازار آزاد ظاهر می شود که با قیمت تعیین شده از سوی دولت فاصله عمیقی دارد و سپس بازار با دو قیمت متفاوت از همان قیمت مواجه می شود. محصول در چنین شرایطی دو قیمت کالا منشاء فساد موجب رانت و احتکار دارایی ها می شود. شاهد این مدعا ظهور دلار 4200 به عنوان ارز ممتاز برای تضمین واردات کالاهای اساسی بود که علاوه بر درآمدزایی و فساد و تضییع حقوق افراد جامعه، باعث افزایش قیمت آنها در بازار آزاد شد بالا نسبت به دلار 4200 تومانی افزایش یافته است. پیدایش بازاری که هم برای اقتصاد کشور و هم برای اقتصاد خانوار مشکلات زیادی ایجاد کرد.
بر این اساس اثرات مثبت انحراف قیمت ها از دستورات دولتی نه تنها به شفافیت معاملات در بازار و تقویت بخش خصوصی در فعالیت بنگاه های اقتصادی و مراکز تولیدی و خدماتی منجر می شود، روش مدیریت بازار مطابق با فعالیت فعلی کشورها و بازارهای توسعه یافته.
بنابراین تصویب حذف قیمت های دستوری در برنامه هفتم توسعه باعث می شود سایر بخش ها مانند تعاون و بخش خصوصی از حاشیه خارج شده و در اقتصاد بیشتر مورد توجه قرار گیرند. از سوی دیگر این اقدام باعث ایجاد شفافیت در انجام معاملات در بازار خواهد شد.
بر این اساس در جریان اجرای برنامه حاکمیتی هفتم، مکانیسم عرضه و تقاضا به تعیین کننده قیمت ها در بازار تبدیل می شود. در طول اجرای برنامه حکومت داری هفتم، مکانیسم عرضه و تقاضا به تعیین کننده قیمت ها در بازار تبدیل می شود. و دولت فقط می تواند برای کالاهای اساسی و انحصاری قیمت تعیین کند. به دنبال اجرای این سیاست مهم مانند قیمت گذاری دستوری که سال ها باعث شد بخش خصوصی واقعی بخش های حساس اقتصاد کشور را رها کند. بازگشت بخش تولید به یک فاجعه بازار تبدیل شده است و همزمان با ایجاد رانت و فساد دیگر معنایی نخواهد داشت.
از سوی دیگر، شورای رقابت قیمت کالاها و خدمات انحصاری را از مصادیق بازارهای انحصاری می داند. تعیین قیمت خدمات عمومی که تنها تامین کننده آن دولت است و تولید و عرضه آن تحت کنترل خودش است، در دست دولت است. به عنوان مثال قیمت آب، برق، گاز، نان یا کالاهای یارانه ای را دولت تعیین می کند زیرا این کالاها در انحصار خود هستند.
البته نکته ای را که نباید فراموش کرد این است که در چنین شرایطی لزوم نظارت مضاعف بر بازار مستلزم توجه به نحوه تولید، فروش و توزیع کالاست، حتی اگر بازار به حال خود رها شود، این امکان وجود دارد. که هر کدام از این بخش ها به نفع خود کار می کنند و بازار به قیمت مردم تغییر می کند. در هرج و مرج ناشی از قیمت گذاری دستوری، سال ها شاهد بودیم که هم تولیدکننده و هم عرضه کننده کالا پس از تعیین قیمت یک کالا شروع به رفتار غیرشفاف کردند.
خروج سرمایه به جای جذب سرمایه
قیمت گذاری اجباری علاوه بر تحمیل هزینه های بالا به تولیدکنندگان و عدم سوددهی مناسب، رقابت پذیری تولید را نیز از بین برده و در نتیجه منجر به تعطیلی یا ادامه تولید با واحدهای کم ظرفیت و فرار سرمایه گذاری ها شده است. از بخش تولیدی که به گفته عباس ارگون به عضویت هیات اتاق بازرگانی تهران درآمده، قیمت های دستوری مانع سرمایه گذاری، توسعه تولید و قیمت گذاری مناسب کالاها می شود. به گفته وی، وقتی محصولی تولید می شود و فردی قصد سرمایه گذاری در آن بخش را دارد و دولت با دخالت های خود قیمت آن محصول را تعیین می کند، عملا حاشیه سود سرمایه گذار را از بین می برد. سرمایه گذار باید بداند که قیمت کالا بر اساس شرایط بازار تعیین می شود نه سفارشی.
این چنین است، اگرچه جذب سرمایه می تواند به توسعه تولید کمک کند، اما با شرایط فعلی نه تنها ورودی سرمایه ای نخواهیم داشت، بلکه مانند سال های گذشته شاهد خروج سرمایه خواهیم بود.