به گزارش خبرنگار حوادث رکنا تبریز پدر خانواده در گفت و گو با خبرنگار حوادث رکنا در تبریز، در تشریح جزئیات این حادثه که پرونده آن در بند 101 بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان سراب در حال رسیدگی است، گفت: زنده هستم. در همان خانه مادر و پدرم زندگی می کنند و همسرم و پسرم در طبقه بالا و پدر و مادرم و برادر کوچکترم در طبقه پایین زندگی می کنند.
روز حادثه طبق معمول همه در خواب بودیم. ساعت یک بامداد بود که ناگهان دیدیم 10 نفر مسلح با کلت، کلاشینکف، قمه و چاقو وارد خانه شدند. من در خواب و بیداری بودم و ابتدا فکر می کردم دارم خواب می بینم اما با شنیدن صدای شلیک گلوله از جا پریدم و متوجه شدم که این یک رویا نیست بلکه واقعیت است. چشمانم را که باز کردم، دو نفر از آنها را بالای سرم دیدم، آنها با سلاح در دست بالای سرم ایستاده بودند، بقیه هم زمان با سایر اعضای خانواده رفته بودند. وقتی بلند شدم چندین گلوله به سمت من و نقاط مختلف بدنم شلیک کردند که انگار می خواستند من را بکشند که این همه گلوله به سمت من شلیک کردند. بدنم همه جا سوراخ شده بود و از درد بیهوش شدم. چند هفته ای در بیمارستان بستری بودم و به دلیل جراحات شدید در قسمت های مختلف بدنم در کما بودم.
صدای بلند و صدای تیراندازی باعث شد همسایه ها بیدار شوند و به کمک ما بیایند. اما به نحوی توانستند فرار کنند. سریع با پلیس تماس گرفتیم و ماجرا را به آنها گفتیم. پلیس آمد و کل خانه را تفتیش کرد. خدا می داند که اگر همسایه ها فریادهای ما را نمی شنیدند، همه اعضای خانواده ام را می کشتند، اما با پیدا نکردن شرایط مساعد برای حضورشان، به سرعت خانه را رها کردند و متواری شدند.
پلیس با سرنخ هایی که به دست آورد موفق شد دو نفر از آنها را در حالی که در اصطبل پنهان شده بودند دستگیر کند. اما هشت همدست دیگر او تاکنون دستگیر نشدهاند و در تمام این مدت روزها و شبهایمان را با ترس سپری میکنیم و شبها در رختخواب دراز میکشیم از ترس اینکه دوباره بخواهند به خانه ما حمله کنند و خانواده مرا نابود کنند. هرچقدر هم از پلیس بپرسیم جوابی نمی گیریم.
به همین ترتیب، پلیس فقط هویت دو نفر از آنها را شناسایی کرد. اما تاکنون نتوانسته هویت دیگر همدستانش را شناسایی کند!