به گزارش مانیبان به نقل از خبرآنلاین، یک سال پیش دختر 14 ساله ای به نام سمیرا به پلیس آگاهی رفت و از تعرض پدرخوانده اش شکایت کرد.
وی در تشریح ماجرا برای ماموران گفت: 6 ساله بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند و 7 سال بعد مادرم با مردی به نام خسرو ازدواج کرد که او نیز از همسرش جدا شده بود. من از اول خسرو را دوست نداشتم و رفتارش آزارم می داد و حس خوبی نسبت به او نداشتم در حالی که همیشه از او می ترسیدم. به مادرم گفتم اما او چندان اهمیتی نداد تا اینکه یک روز جلوی چشمان مادرم به من تعرض کرد و با وجود ناباوری مادرم مخالفتی نکرد.
پس از این اظهارات سمیرا با دستور قضایی به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان این سازمان اذیت و آزار وی را تایید کردند. مادر سمیرا بعداً برای پاسخگویی به ادعای دخترش به پلیس احضار شد، اما گفت که از این ماجرا نه اطلاعی دارد و نه از کار شوهرش اطلاعی دارد.
به این ترتیب خسرو 45 ساله دستگیر شد و پس از انتقال به پلیس و در بازجویی ها ضمن رد اتهام تجاوز به دختر خوانده اش گفت این دختر دروغ گفته و من بی گناهم.
افشای سابقه متهم.
پس از تکمیل تحقیقات و گزارش پزشکی قانونی، پرونده به شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.
اما در جلسه بازپرسی که قبل از رسیدگی به این پرونده برگزار شد، این بار مادر سمیرا به تعرض همسرش به دختر نوجوانش اعتراف کرد و گفت: دخترم دروغ نگفته است. شوهرم به او حمله کرد و من از ترس خسرو مجبور شدم سکوت کنم و شرمنده دخترم بودم اما همیشه عذاب وجدان داشتم و حالا دیگر نمی خواهم پنهان شوم. بعد از حمله خسرو به دخترم، سمیرا مدت ها از مشکلات روحی و روانی رنج می برد و خودش تصمیم گرفت موضوع را با پلیس در میان بگذارد.
بعداً متهم به قضات گفت: من به این دختر تجاوز نکرده ام و اظهارات این زن و دخترش را هم قبول ندارم.
اما در ادامه رسیدگی به این پرونده وقتی قاضی دستور رسیدگی به سوابق متهم را صادر کرد، با اطلاع از سوابق متهم مشخص شد وی چند سال پیش از سوی متهم به اعدام محکوم شده است. به اتهام آزار جنسی دختر خود به نام سحر در بند 10 دادگاه کیفری یک استان تهران، اما با پس گرفتن شکایت شاکی و توبه متهم، توانست از اعدام نجات یابد. دعا
در ادامه، قضات با بررسی دقیق جزئیات پرونده متهم که در بند 10 رسیدگی شده بود، متوجه شدند که پس از صدور حکم، قضات دیوان عالی کشور نیز حکم را تایید کرده اند اما چند روز قبل از اجرای حکم. دخترش به دلیل کذب بودن اظهاراتش و همین امر باعث عدم اجرای حکم شد، مدعی حضور در دادگاه شد.
پس از روشن شدن این موضوع، قضات دادگاه سحر را برای تحقیق احضار کردند.
حضور دختر متهم در دادگاه
سحر در این جلسه به قضات گفت: در آن پرونده دروغ نگفتم. وقتی حکم اعدام پدرم صادر شد و چند روزی به اجرای حکم نمانده بود، پدرم به من پیغام داد که اشتباه کرده و برای جبران اشتباهش تمام دارایی هایش را به نام و وصیت نامه من منتقل می کند. پشیمان شدن تا دیگر مرتکب اشتباهات مشابه نشوید. سخنان او باعث شد فکر کنم واقعاً پشیمان و پشیمان است و می توانم به او اعتماد کنم، به دادگاه رفتم و با پس گرفتن شکایت و بیان اینکه دروغ گفته ام و پدرم به من تجاوز نکرده است، حکم اعدام او را صادر کردم. باطل شود و پدرم نیز پس از توبه از زندان بیرون آمد. او بعد از مدتی دوباره ازدواج کرد تا اینکه چند ماه پیش متوجه شدم که هم دختر خوانده اش و هم من را مورد آزار قرار می دهد.
در ادامه تحقیقات قضات، متهم پشت درهای بسته در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای این دیدار که به صورت خصوصی برگزار شد، سمیرا در جایگاه قرار گرفت و خواستار مجازات اشد برای ناپدری اش شد.
پس از آن متهم در جایگاه قرار گرفت و اظهارات قبلی خود را تکرار کرد و گفت: من بی گناهم و بارها گفته ام به کسی آسیبی نزدم.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد دادگاه شدند و با توجه به شواهد موجود در پرونده متهم، وی را به اعدام محکوم کردند.