بازار؛ گروه بین الملل: جنگ 7 اکتبر 2023 بین حماس و اسرائیل که طوفان الاقصی نامیده شد، نه تنها پتانسیل تشدید تنش در منطقه را دارد، بلکه اثرات منفی عمیقی در فراتر از خاورمیانه دارد. این درگیری و نتیجه آن احتمالاً بر چگونگی موقعیت چین و روسیه در منطقه، روابط آنها با اسرائیل و به طور کلی با کشورهای غربی تأثیر خواهد گذاشت.
به یک معنا، جنگ فرصتی برای چین و روسیه است که غرب را از روابط خصمانه با دو بازیگر اوراسیا منحرف می کند. با این حال، تفاوت هایی بین آنها وجود دارد. در مورد روسیه، درگیری در غزه توجهات را از جنگ در اوکراین منحرف کرده است، اگرچه این مهلت ممکن است کوتاه مدت باشد. برای چین، جنگ بین اسرائیل و حماس، همراه با بحران اوکراین، در تلاشهای ایالات متحده برای تمرکز بر منطقه هند و اقیانوس آرام اختلال ایجاد کرده و فضای بسیار بیشتری برای مانور در اختیار پکن قرار داده است.
در درازمدت، این دو جنگ میتواند به چین استراحت مهمی بدهد، قابل مقایسه با حواس پرتی آمریکا در اوایل دهه 2000، زمانی که واشنگتن در به اصطلاح جنگ علیه تروریسم غوطهور شده بود، اگرچه ممکن است زمان آن رسیده باشد که چین برای یک جنگ آماده شود. جنگ عمیق تر رقابت با ایالات متحده و احتمالاً رویارویی بر سر تایوان.
جنگ غزه یک تحول مثبت برای چین و تا حدودی روسیه است، زیرا به نظر می رسد تلاش ها برای ایجاد یک کریدور تجاری جدید از هند به اروپا از طریق خاورمیانه متوقف شده است.
جنگ غزه همچنین یک تحول مثبت برای چین و تا حدی روسیه است، زیرا به نظر می رسد تلاش ها برای ایجاد یک کریدور تجاری جدید از هند به اروپا از طریق خاورمیانه را متوقف کند. مسکو و بهویژه پکن نگران بودند که این پروژه میتواند طرح گستردهتر «کمربند و جاده» را به حاشیه ببرد یا جاهطلبی هند برای پیوستن به کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب را که از بنادر روسها از بالتیک تا جنوب ایران ادامه دارد، تضعیف کند.
در نتیجه، پیامدهای بحران خاورمیانه همگی برای چین یا روسیه مثبت نیست. یک پیامد منفی برای چین این است که به نظر می رسد روابط این کشور با اسرائیل اگر نگوییم کاهش یافته، دچار رکود شده است. قبل از حمله حماس به اسرائیل، روابط رو به افزایش بود و انتظار می رفت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، برای گفتگو در مورد همکاری های اقتصادی دوجانبه و احتمالاً نظامی بیشتر از چین بازدید کند و خشم ایالات متحده را برانگیخت.
چین با تکیه بر موفقیت خود در میانجیگری در یک توافق عادی سازی بین ایران و عربستان سعودی، با میزبانی محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و رونمایی از طرحی برای حل و فصل صلح دو کشور، وارد صلح میان اسرائیل و فلسطین شد.
اما جنگ غزه پویایی را تغییر داده است: چین به طور فزاینده ای از حماس حمایت می کند و با اسرائیل دشمنی می کند. اولین تأثیر منفی بر روابط اسرائیل و چین در اکتبر رخ داد، زمانی که اسرائیل به بریتانیا و 50 کشور دیگر در سازمان ملل متحد پیوست و سرکوب چین علیه اویغورها در سین کیانگ را محکوم کرد. جنگ غزه همچنین اسرائیل را بیشتر به ایالات متحده وابسته کرده و با نزدیک شدن به پکن، این روابط را کمتر تهدید می کند.
در حالی که بعید است مسکو مستقیماً در جنگ غزه شرکت کند، میزبان اعضای ارشد حماس بوده و روابط امنیتی رو به رشدی با ایران حامی حماس دارد.
تغییر مشابهی ممکن است در روابط اسرائیل و روسیه رخ دهد. در حالی که بعید است مسکو مستقیماً در جنگ غزه مداخله کند، اما میزبان اعضای ارشد حماس بوده و روابط امنیتی فزاینده ای با ایران حامی حماس دارد. در عین حال، روسیه قصد دارد اطمینان حاصل کند که اسرائیل در درگیری اوکراین خویشتن داری می کند و سلاح های مرگبار را به کی یف تحویل نمی دهد.
مسکو همچنین نگران است که جنگ غزه به یک درگیری بزرگ با درگیری لبنان و احتمالا سوریه تبدیل شود. این منجر به گسترش نیروهای روسیه در سوریه می شود که رژیم اسد را تقویت می کند. برای مسکو، سطح متوسط بیثباتی سودمندتر از جنگ منطقهای بین اسرائیل و گروههای مختلف تحت حمایت ایران است.
تاکنون اسرائیل رویکرد محتاطانه ای در قبال تهاجم روسیه به اوکراین در پیش گرفته است. او از پیوستن به تحریم ها علیه روسیه یا ارسال سلاح به اوکراین خودداری کرده است. علاوه بر این، مسکو مراقب بوده که با اسرائیل دشمنی نکند و در حملات اسرائیل به اهداف ایرانی در سوریه مداخله نکند.
این تعادل خوب جواب داد، اما در یک منطقه ناپایدار و در شرایط سخت، بازی بدی است. مسکو حفظ این تعادل را به طور فزاینده ای دشوار می یابد. او می خواهد از جنگ غزه به عنوان دلیلی بر شکست دیپلماسی غربی استفاده کند، بدون اینکه اسرائیل را تشویق کند تا سیاست خود را در قبال اوکراین تغییر دهد.
روسیه همچنین به دنبال ترویج ایده منطقهگرایی است که مستلزم مدیریت چالشهای منطقه تنها توسط کشورهای منطقه و بدون مشارکت کشورهای غربی است.
روسیه همچنین به دنبال ترویج ایده منطقهگرایی است که مستلزم مدیریت چالشهای منطقه تنها توسط کشورهای منطقه و بدون مشارکت کشورهای غربی است. در واقع، فعالیتهای دیپلماتیک روسیه با ایران و ترکیه وجود داشته است، مانند نشست 27 اکتبر در مسکو و تماس تلفنی بین ولادیمیر پوتین، رهبر روسیه و رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه برای نشان دادن همبستگی در درخواست آتشبس در غزه.
برخی از تحلیلگران روسی همچنین استفاده بالقوه از فرمت آستانه، گروهی که توسط روسیه، ترکیه و ایران تشکیل شده و در تلاش برای حل مناقشه سوریه است، برای کار در غزه پیشنهاد کرده اند. این دیدگاه با گفتمان گستردهتر میان سیاستگذاران روسی که نظم جهانی جدیدی را که در آن قدرتهای اوراسیا از خودمختاری بیشتری برخوردار هستند، متصور هستند، طنینانداز میشود.
مفهوم مشابهی از منطقه گرایی در حال حاضر در قفقاز جنوبی در قالب 3+3 (ارمنستان، گرجستان و جمهوری آذربایجان به اضافه روسیه، ترکیه و ایران) در حال اجراست که آخرین نشست خود را در ماه اکتبر در تهران برگزار کرد. . جنگ غزه بر موقعیت آمریکا در خاورمیانه نیز تأثیر گذاشته است. این امر با تمرکز ایالات متحده بر اوکراین و برنامه ریزی برای چرخش به آسیا تداخل داشته است.
همچنین ایالات متحده را به افزایش حضور نظامی خود در خاورمیانه در تلاش برای جلوگیری از تشدید جنگ سوق داده است و همچنین واشنگتن را نسبت به نیاز به یافتن رویکرد دیپلماتیک جدید بیدار کرده است.
جنگ غزه فرصتی را برای قدرت های بزرگ اوراسیا فراهم می کند تا برنامه های خود را دنبال کنند
در خاتمه، جنگ غزه فرصتی را برای قدرت های بزرگ اوراسیا فراهم می کند تا برنامه های خود را پیش ببرند. با این حال، خطراتی وجود دارد که جنگ می تواند اسرائیل را مجبور به قطع روابط با پکن و مسکو و اتخاذ سیاست های تقابلی بیشتر مورد حمایت غرب کند.