صادقانه بگویم، همه چیز خوب به نظر نمی رسد، اما بد مترادف با اجتناب ناپذیر بودن جنگ نیست. دست های سرنوشت واشنگتن و پکن را مجبور به برخورد نمی کند. اما صلح تنها در صورتی می تواند حفظ شود که هر دو دولت بخواهند برای آن تلاش کنند.
به گزارش اکو ایران، محققان، محققان و کارشناسان اغلب روابط چین و آمریکا را از منظر توسیدید، مورخ یونان باستان می نگرند. کتاب جنگ: آیا ایالات متحده و چین می توانند از دام توسیدید فرار کنند؟ مثال معروفی بیان می کند: «تله توسیدید به بی نظمی طبیعی و اجتناب ناپذیری اشاره دارد که زمانی رخ می دهد که قدرتی در حال ظهور موقعیت قدرت مسلط را تهدید می کند… در این مورد، رویارویی خشونت آمیز در نتیجه این تنش ساختاری، قاعده است». “استثنا نیست.”
به گزارش نشنال اینترست، برای بسیاری، این استدلال و ارجاعات آن به تاریخ کلاسیک، آن را به یک قیاس قانع کننده تبدیل می کند. با این حال، روابط بین چین و ایالات متحده پیچیده تر از چنین مقایسه هایی است. مدل تله توسیدید این واقعیت را در نظر نمی گیرد که واشنگتن و پکن در اقدامات خود که باعث افزایش یا کاهش تنش ها می شود، اختیارات قابل توجهی دارند. دینامیک توان سخت تنها یک عامل در این محاسبه است. چندین دهه صلح نسبی پایدار نشان دهنده تعهد پایدار هر دو طرف برای اجتناب از درگیری است. اما این تعهد بدون چالش نبوده است.
احساس ناامنی حزب کمونیست
تنش بین چین و ایالات متحده چیز جدیدی نیست و نمونه های زیادی از مدیریت تنش موفق در تاریخ آنها وجود دارد. از سال 1979 روابط رسمی دو کشور حوادث بسیاری را پشت سر گذاشته است. قتل عام میدان تیان آن من، سومین بحران تنگه تایوان، بمب گذاری سفارت بلگراد، حادثه جزیره هاینان، حملات سایبری بی شمار دولت، و حتی نسل کشی و سرکوب اویغورها و دیگر اقلیت ها در سین کیانگ و تبت. تاریخ روابط چین و ایالات متحده نشان دهنده الگوی واضحی از تساهل متقابل است. این پویایی یک سوال مهم را ایجاد می کند: چرا؟
در یک کلام: تجارت. ایالات متحده و چین در سال 2022 758.4 میلیارد دلار کالا و خدمات مبادله کردند. برای تقریباً سه دهه (1990-2015)، واشنگتن نیروی محرکه در رشد اقتصادی چین، سومین شریک تجاری بزرگ آن و عاملی اساسی در ورود بوده است. چین به سازمان تجارت جهانی در این دوره، هر دو کشور به طرز شگفت آوری ثروتمندتر شدند. انگیزه های اقتصادی نتوانست اصلاحات سیاسی پایدار را در چین ایجاد کند، اما تجارت یک عامل کلیدی تثبیت کننده باقی ماند.
تجارت قوی با جلوگیری از تغییرات شدید سیاسی که احتمال درگیری را افزایش می دهد، صلح را ترویج می کند. علیرغم تعداد بی سابقه سرمایه گذاری های دوجانبه در سال 2023، چشم انداز فزاینده جنگ، رهبران هر دو طرف اقیانوس آرام را وادار می کند تا اقتصاد خود را برای کاهش آسیب های احتمالی “دکاپ” کنند. این تمایل یکی از عوامل اصلی تنش یعنی احساس ناامنی است.
با توجه به اینکه دولت چین اساساً ناامن است، نتیجه چنین روندی احتمالاً درگیری خواهد بود. ثروت و قدرت انباشته پکن نگرانی عمیق آن را در مورد بی ثباتی اجتماعی و مهار نظامی کاهش نداده است. از زمان تأسیس جمهوری خلق چین، حزب کمونیست ذهنیت محاصره ای را حفظ کرده است.
پکن آزادیهای مدنی، حاکمیت قانون، آزادی بیان و لیبرالیسم غربی را تهدیدی برای رژیم خود میداند و در نتیجه تمرکز خود را بر امنیت سیاسی داخلی به سطوحی بیسابقه در تاریخ بشر رسانده است. اعتراضات میدان تیانآنمن، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از درون، و نقش فعال واشنگتن در ترویج موج دموکراسیسازی که در روزهای پایانی جنگ سرد آسیای شرقی و اروپا را درنوردید، ترس حزب کمونیست را تأیید کرد.
تضاد در اهداف
حزب کمونیست چین معتقد است که تنها در صورتی می تواند ایمن باشد که هم جمعیت داخلی و هم محیط اطراف خود را کنترل کند. متأسفانه برای پکن، این دو هدف با یکدیگر در تضاد هستند. پکن در حال حاضر سیزده مناقشه ارضی فعال دارد، از جمله مرز چین و هند، کل دریای چین جنوبی و جزیره دموکراتیک و خودمختار تایوان.
دیپلماتهای چینی درباره صلح صحبت میکنند و در عین حال تهدیدات نظامی علیه ادعاهای ارضی پکن را مطرح میکنند و خطر کشاندن چین به یک درگیری ناخواسته را افزایش میدهند. واشنگتن با گسترش حضور نظامی خود در شرق چین و تعمیق همکاری امنیتی با متحدان منطقه ای خود به این اقدامات پاسخ داده است. پکن این اقدامات متقابل را به عنوان توطئه ایالات متحده برای “محور” چین تفسیر می کند.
جنگ با ایالات متحده بر سر تایوان یا یک منطقه دریایی مورد مناقشه بلافاصله تریلیون ها دلار تجارت دریایی را که چین به عنوان بزرگترین واردکننده انرژی و غذا به آن وابسته است، متوقف می کند. به عبارت دیگر، جنگ ثبات داخلی چین را تضعیف می کند. پکن با انتخاب ابزار زور به نگرانی های خود کمک می کند و صلح را تهدید می کند.
لازم به ذکر است که صلح یک حالت پایان ثابت نیست، بلکه یک روند مداوم است که مستلزم مشارکت فعال هر دو طرف برای حفظ ارتباطات، حل اختلافات و نشان دادن مقاصد صلح آمیز است. پکن و واشنگتن هر دو به دنبال صلح در لفاظی هستند، اما تفاوت هایی بین تلاش های آنها برای دستیابی به آن وجود دارد.
دولت بایدن تقویت کانال های ارتباطی در سطح بالا با پکن را دقیقاً برای این منظور در اولویت قرار داده است. درگیری بین ایالات متحده و چین اجتناب ناپذیر نیست، اما محتمل است. به خصوص اگر هر دو طرف تلاش قابل اعتمادی برای تعامل و کمک به قرار دادن رابطه در مسیری پایدارتر انجام ندهند.