افزونه پارسی دیت را نصب کنید Friday, 20 September , 2024
2

جنایت وحشتناک در غرب تهران

  • کد خبر : 336210
جنایت وحشتناک در غرب تهران

در اردیبهشت 1402 دکتر رضا ضیایی متخصص گوش و حلق و بینی و همسرش دکترای اقتصاد در خانه خود در غرب تهران به ضرب گلوله کشته شدند و عاملان جنازه آن ها را در بیابان های اطراف شهر دفن کردند . اما وقتی خواهرزاده دکتر ناپدید شدن او را پیگیری کرد، ماشین دکتر را در […]

در اردیبهشت 1402 دکتر رضا ضیایی متخصص گوش و حلق و بینی و همسرش دکترای اقتصاد در خانه خود در غرب تهران به ضرب گلوله کشته شدند و عاملان جنازه آن ها را در بیابان های اطراف شهر دفن کردند . اما وقتی خواهرزاده دکتر ناپدید شدن او را پیگیری کرد، ماشین دکتر را در سانتافه دزدید و از پلیس کمک خواست، راز این دو جنایت وحشتناک فاش شد.

تحقیقات پلیسی نشان داد دکتر ضیایی دو ماه پیش معامله ای انجام داده و خانه ای به مساحت 1000 متر در شهرک غرب را به نام فردی به نام شهرام واگذار کرده است اما هیچ گونه مبادله ای بین آنها صورت نگرفته است.

زمانی که مأموران به ملاقات شهرام رفتند او اعتراف کرد که می‌داند دکتر ضیایی و همسرش را چه کسی کشته است اما نقشی در قتل نداشته است. وی گفت: سه نفر به نام‌های اکبر، کریم و داود دکتر ضیایی را ربودند و کشتند و سپس خودروی وی را سرقت کردند.

به این ترتیب متهمان دستگیر شدند اما مدعی شدند شهرام عامل و دستور دهنده قتل بوده و در ازای این کار باید به آنها پول پرداخت کند. با کشف اجساد دکتر و همسرش، جنبه های جدیدی نمایان شد. این قضیه روشن شد.

بعداً شهرام مجدداً مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: قرار بود دکتر خانه هزار متری خود در شهرک غربی را به من بدهد، اما با نوسانات قیمت دلار، خانه را به من نداد و هر بار همین را گفت. . خانه را به شرط تملک اجاره کرده بود.

دوستم به من پیشنهاد داد که یک سوگندنامه رسمی ثبت کنم تا اگر دکتر از این کار منصرف شد، من مدرک داشته باشم. روز حادثه وقتی دکتر و همسرش به خانه شان که اجاره کرده بودم رسیدند، اکبر آنها را با شلیک گلوله کشت.

به این ترتیب تمامی متهمان پرونده شناسایی و دستگیر شدند. پس از تکمیل تحقیقات، پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.

همدستی استاد دانشگاه و قاتل

در ابتدای جلسه نماینده دادستان پس از قرائت کیفرخواست برای متهم اشد مجازات خواست.

پس از آن وکیل اولیای دم و همسر دکتر ضیایی در جایگاه قرار گرفت و گفت: از طرف موکلانم برای همه متهمان اشد مجازات و برای متهم اصلی قصاص می خواهم. البته حدود 10 میلیارد تومان از اموال دو قربانی سرقت شد که خواستار بازپس گیری آن هستیم.

در ادامه با توجه به اینکه متهم دوم پرونده به نام شهرام با شگرد فروش یک خانه از چند نفر کلاهبرداری کرده است، شاکیان وی نیز به تشریح شکایت خود در دادگاه پرداختند.

یکی از شاکیان گفت: چند سال پیش با پدر همسر شهرام متهم ردیف دوم پرونده آشنا شدم و از طریق او با شهرام آشنا شدم. از آنجایی که پدر همسرش استاد دانشگاه و مردی ممتاز بود، من هم به دامادش اعتماد کردم و یک ملک 109 متری را به مبلغ 6 میلیارد تومان از او خریدم. البته داخل ملک را ندیدم چون شهرام به من گفت پیرزنی معلول در آن خانه زندگی می کند و بعد از خرید ملک می رود و من داخل آن را می بینم. من هم به صورت اعتباری از پدرشوهرش پذیرفتم اما بعداً متوجه شدم که این اموال اصلاً مال او نیست و سرم کلاه گذاشت. اکنون درخواست من این است که پول مطالبه کنم و زیان خود را دریافت کنم.

شاکی دیگر پرونده نیز همانند شاکی قبلی گفت: من هم همین ملک را به مبلغ 3.5 میلیارد تومان خریدم و شهرام به بهانه اینکه افراد ساکن در خانه دارای فرزند معلول هستند اجازه ورود به ملک را به من نداد.

بعداً وکیل دیگر شاکی پرونده در جایگاه قرار گرفت و گفت: موکلم بابت همان مال 2 کیلو و 750 گرم طلا به شهرام داده بود. بعداً متوجه شدیم که این ملک متعلق به یکی از بستگان شهرام است که در آمریکا زندگی می کند و شهرام ملک را به چند نفر از افراد مطلع فروخته است.

من به دستور شهرام جنایت کردم.

پس از اظهارات شاکیان پرونده اکبر متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت و با قبول اتهام قتل گفت: به دستور شهرام مرتکب جنایت شدم. وقتی به تهران رسیدم شهرام با من تماس گرفت و گفت تا چند روز دیگر دو مهمان خارجی خواهد داشت و از من خواست که به خانه اش بیایم و کمکش کنم. من هم با خواهر شوهرم داوود به آنجا رفتم.

شهرام به من گفت که من از مهمانانم پول زیادی می خواهم اما پول را به من پس نمی دهند باید تهدیدشان کنی تا بتوانم پولم را پس بگیرم. قبل از آمدن مهمان ها، شهرام ناگهان نظرش عوض شد و گفت پولی به من نمی دهند و باید آنها را بکشیم. سپس دو تپانچه آورد و یکی را به من و یکی را به داود داد. بعد چند قرص و یک ماکت قهوه به من داد و وقتی خوردم از حالت عادی خارج شدم.

چند دقیقه قبل از ورود دکتر ضیایی و همسرش به خانه، شهرام به من و داود گفت که برویم دستشویی و بیایم بیرون که گفتم. وقتی وارد خانه شهرام شدند او با صدای بلند گفت تیراندازی کنید و من که حالم خوب نبود از فاصله 2-3 متری به سرشان شلیک کردم. بعد از چند دقیقه همه حالمان بد شد. سپس شهرام کیسه ای آورد و گفت: آنها را در کیسه بیندازید و در چاه بیندازید و روی آنها اسید بریزید.

من قبول نکردم و گفتم آنها را بیرون می آورم و دفن می کنم. پس از آن اجساد را به حاشیه رودخانه ای در منطقه اختر آباد بردیم و در آنجا دفن کردیم. پسرم کریم هیچ نقشی در قتل نداشت و تمام مدت بیرون از خانه ایستاده بود.

چرا شهرام دستور داد دکتر را بکشند؟

در جلسه رسیدگی به پرونده شهرام، متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت و گفت: ملکی را به قیمت 180 میلیارد تومان از دکتر ضیایی خریداری کرده بودم، البته با دلار، اما ناگهان دلار از 34 هزار تومان رسید 44. هزار تومان و دکتر ضیایی پشیمان شد و گفت: اموال من الان 400 میلیارد تومان است یا باید بقیه را بپردازید یا اموالم را برگردانید. او همین کار را با دو خریدار دیگر انجام داد و اموال آنها را پس گرفت.

قاضی از متهم پرسید: چطور با اکبر و پسرش کریم آشنا شدید؟

متهم گفت: می خواست گواهی درجه یک جعلی بگیرد. کریم در اینستاگرام این کار را تبلیغ می کرد و اینگونه بود که با او آشنا شدم و سپس با پدرش آشنا شدم. اکبر و پسرش فکر کردند که دکتر ضیایی قرار است به من دلار بدهد و روزی که ماجرا اتفاق افتاد ناگهان دیدم دکتر ضیایی و همسرش را کشتند و فهمیدم دنبال دلار هستند اما وقتی دیدند که هیچ خبری از دلار نبود، آنها به من رحم کردند وگرنه باید بروم. کشتند تا دلارها را بگیرند و فرار کنند.

شهرام افزود: من هیچ نقشی در قتل ندارم، فقط 1700 دلار به فردی به نام قاسم که گفته می شد سلطان قلابی است دادم و او هم برایم سندی تهیه کرد که ثابت کند اموال دکتر متعلق به من است.

قاضی پرسید: چرا اموالت را به نام دیگران سند زدی؟

متهم پاسخ داد: چون با همسرم مشکل داشتم و نگران بودم که رئیس جهیزیه اموالم را مصادره کند. اموالم را به نام هر که زدم و مقداری پول می دادم. از آنجایی که ملک دکتر در کنار زمین بابک زنجانی بود و فکر می کردم برایم مشکل ایجاد می کند تصمیم به فروش آن گرفتم.

ملک جنب زمین بابک زنجانی بود.

شاهرخ بعداً در جایگاه قرار گرفت و اگرچه اتهام معاونت در قتل را رد کرد، اما دست داشتن در سرقت و جعل اسناد را نیز رد کرد و گفت: من سمت خود را قبول ندارم. او هیچ اطلاعی از قتل یا سرقت ها نداشت. روز حادثه شهرام با من تماس گرفت و به من گفت که مهمان دارد و از من خواست برایش چیپس و زغال و ماست و مرغ بخرم. من شاهد دارم و آنتن دهی تلفن همراهم نشان می دهد که راست می گویم.

من و شهرام قرار بود در شهرک غرب ملکی بخریم و بازسازی کنیم. بعد هم گفت که مالک باید 38 هزار دلار بگیرد و ملک را به نام ما بگذارد و حالا که دلار ارزان شد، پرداخت کرد. من هم گفتم اگر قرارداد بسته شد و بخواهیم تمدید کنیم باید قرارداد ببندیم. چند روز بعد شهرام گفت که صاحب بابک زنجانی در کنار این ملک است و ممکن است به خاطر آن به کار ما سنگ بزنند. مشکلات شماست و بهتر است ملک را بفروشید.»

وی افزود: شهرام به من گفت ملک 800 میلیارد تومب است اما سند مشکل دارد و مالک برای فارغ التحصیلی پسرش به آمریکا رفته و معلوم نیست چه زمانی برمی گردد. به همین دلیل از من خواست که در تهیه سند به او کمک کنم. اما من کاری نکردم.

قاضی درباره سرقت از منزل دکتر ضیایی در ولنجک از شاهرخ توضیح خواست و گفت: برادرزاده ام و دوستش برای گرفتن مدارک به آنجا رفته بودند اما هیچ سرقتی انجام ندادیم. شهرام گفته بود برای فروش به اسناد داخل خانه نیاز داریم.

ما فریب بی سوادی را خوردیم.

پس از آن کریم فرزند اکبر به جایگاه آمد و گفت: من و پدرم به دلیل بی سوادی فریب شهرام را خوردیم، چند وقت پیش پدرم چند سکه قدیمی پیدا کرد و شهرام با دیدن آنها چکی به ما داد. 5 1 میلیارد تومان سکه خریدم اما چک نقد نشد و شهرام امروز و فردا پرداخت را ادامه داد تا اینکه روز حادثه پدرم با من تماس گرفت و گفت که با شهرام قرار گذاشته است تا پول را پس بدهد. ما

من و پدرم و شوهر عمویم به خانه شهرک غرب رفتیم. بیرون نشسته بودم که بعد از 40 دقیقه شهرام اومد بیرون و منو برد داخل خونه. وقتی وارد شدم دیدم دو جسد وسط پذیرایی افتاده بود و پدرم و شوهر پسر عمویم احساس عادی نداشتند و بعد پدرم گفت بیایید اجساد را بیرون بیاوریم و به خاطر پدرم موافقت کردیم و او آنها را در اخترآباد به خاک سپردند.

شهرام می‌گوید 500 میلیون تومب به کسی داده است تا اجساد را از کشور خارج کند تا کسی متوجه قتل او نشود.

متهم دیگر این پرونده.

بعد از آن داوود به جایگاه آمد و گفت اکبر به من گفت من از فلانی 400 میلیون طلب دارم، با من بیا، وقتی طلبم را گرفتم 200 میلیون به تو می دهم. وقتی وارد خانه شدیم، شهرام یک اسلحه به من و اکبر داد و وقتی دکتر و همسرش وارد شدند، شهرام با صدای بلند فریاد زد که تیراندازی کند و اکبر ابتدا دکتر و سپس همسرش را در فاصله تیراندازی به قتل رساند. در چند روزی که نزدیک شهرم بودم 50 میلیون تومان گرفتم.

سایر متهمان پرونده نیز یکی یکی در جایگاه قرار گرفتند اما اتهام خود را نپذیرفتند.

پس از آن اکبر برای آخرین دفاع در جایگاه قرار گرفت و گفت: ما خانواده فقیری هستیم و دخترم مریض است. من از خانواده قربانیان عذرخواهی می کنم.

شهرام در آخرین دفاعیات خود گفت: خانواده من با خانواده قربانیان که در خارج از کشور هستند در ارتباط هستند و در تلاش برای کسب رضایت هستند. از شاکیان تقاضا دارم ما را ببخشند و ما را ببخشند.

در پایان جلسه، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند./روزنامه ایرانی

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=336210

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.