به گزارش رکنا، باورم نمی شد دختری که با لب ها و گونه های ژل شده روبروی من نشسته تنها 15 سال سن دارد.
مادرش مشغول پرکردن برگه های بازجویی بود و پدرش کمی دورتر با سایر مراجعین اداره چهارم پلیس آگاهی نشسته بود.
نزد پدر خانواده رفتم و علت حضورش را در اداره چهارم که اداره رسیدگی کننده به پرونده است جویا شدم. غیبت ها پرسیدم؛ مرد سری تکان داد و گفت: آن دو نفری که می بینی همسر و دخترم هستند. البته فقط در شناسنامه. در دنیای واقعی ما با هم ارتباطی نداریم. ظاهراً ما زیر یک سقف زندگی می کنیم، اما به گفته آنها من اصلا وجود ندارم.
آنها مشغول تفریح و جشن هستند. روز و شب به ظاهر خود می رسند.
آنها جلوی چشم من با افراد مختلفی در تماس هستند و من حق ندارم کنجکاوی نشان دهم. برای آنها وجود من به اندازه حقوق من است.
ببین تورو خدا این دختره هنوز باید دختر باشه ولی مثل یه زن 40 ساله داره خوب میشه.
اگر الان تلفنم را داشتم، صفحات شبکه های اجتماعی آنها را به شما نشان می دادم که در چه دنیایی زندگی می کنند.
چند روز پیش ناگهان ناپدید شدند. من نگران شدم و مفقودی آنها را به پلیس گزارش دادم و پس از بررسی های اولیه پلیس اعلام کرد که آنها چالوس هستند.
معلوم نیست با چه کسی سفر می کردند، حتی نیازی به گفتن چیزی از سفرشان به من نداشتند.
الان که برگردوندن طلبکارها اومدن دفتر چهارم و میگن ما رفتیم هیچ اتفاقی نیفتاد!!!!!
نظریه تخصصی
متأسفانه امروزه در برخی از خانواده ها والدین به جای تربیت فرزندان خود به دنبال نیازهای برآورده نشده خود می گردند و به دنبال ارضای آنچه در جوانی به دست نیاورده اند هستند و الگوی نامناسبی برای فرزندان خود می شوند.
از سوی دیگر خانواده به عنوان کانون امنیت و آرامش در ذهن بسیاری از افراد رنگ باخته است و تنها منافع شخصی باعث شده اعضای خانواده در کنار هم زیر یک سقف بمانند و خبری از احترام و اعتماد و صمیمیت نیست.
در چنین خانواده ای از هم گسیخته و آشفته، نوجوان به والدی که نسبت به او سختگیری و حساسیت کمتری دارد نزدیک می شود و با پیروی از او، والد دیگر را کاملاً نادیده می گیرد.
در صورت بروز مشکلات خانوادگی در رابطه با همسر و فرزندان، به جای پذیرش شرایط بدون سوال، از مشاوران و روانشناسان ذیصلاح کمک بگیرید. هیچ وقت برای اصلاح وضعیت دیر نیست.
نویسنده: سرگرد سمانه مهربانی – معاون اجتماعی پلیس پایتخت