افزونه پارسی دیت را نصب کنید Friday, 25 October , 2024
2

تقی زیر تانک های دشمن دنبال خودش می گردد!

  • کد خبر : 304245
تقی زیر تانک های دشمن دنبال خودش می گردد!

به گزارش خبرنگار فرهنگی زندگی; کتاب «تخریبچیها و رقص سما» نوشته فریدون دشتی نژادپور توسط نشر آفتاب گتی منتشر شد. این کتاب مجموعه ای از دست نوشته ها، خاطرات حضور نویسنده در جبهه است. جنگ ها با همه تلخی ها و رنج هایی که بر زندگی تحمیل می کنند، یکی از مهم ترین نقاط دیدار […]

به گزارش خبرنگار فرهنگی زندگی; کتاب «تخریبچیها و رقص سما» نوشته فریدون دشتی نژادپور توسط نشر آفتاب گتی منتشر شد. این کتاب مجموعه ای از دست نوشته ها، خاطرات حضور نویسنده در جبهه است.

جنگ ها با همه تلخی ها و رنج هایی که بر زندگی تحمیل می کنند، یکی از مهم ترین نقاط دیدار انسان و تاریخ به شمار می روند و هر کجا که انسان باشد، تلخی و شیرینی، سختی و آرامش و کوله باری از خاطره است. جنگ هشت ساله ایران و عراق نیز از این تعبیر مستثنی نیست و نشستن پای خاطرات رزمندگان هم از منظر تاریخی و هم از منظر درک تجربیات مشترک بشری بسیار حائز اهمیت است. فریدون دشتی نژادپور مجموعه ای از خاطرات و دست نوشته های خود از سال های جنگ و شرکت در عملیات بیت المقدس را در کتاب ویرانی اشیا و رقص سما گردآوری و در اختیار خوانندگان علاقه مند و کنجکاو قرار داد.

در بخشی از کتاب «ثکریب چیها و رقص سماع» آمده است: «محمود معلم تا آخر عمر نابینا ماند، جوان رعنایی که دانشجوی دانشکده نفت بود و زندگی بسیار سخت شد. با اینکه خودش و بقیه میگن چیزی نیست ولی غیرت نمیذاره بچه ها گلایه کنن و بفهمن محمودی بگو که او نمی خواست به جبهه برود و جواب آن را می توان در تاریخ و ظلم هایی که دشمن انجام داد، خواند که با کشورهای تحت سلطه خود چه کردند موجودات عزیز

یادمان باشد که اگر برای این عزیزان ارزشی قائل نباشیم، تاریخ عبرت ها و درس های تلخی دارد که در مناره سرها و تهاجمات و… به چشم می خورد.

به خودم اومدم و به سمت بهروز رفتم و یه کشش محکم بهش زدم تا از شوک خلاص بشم. ظاهرا کار کرد و بهروز را از شوک بیرون آورد. حالا باید با جواد هم همین کار را می کردم.

به همین دلیل بلند شدم و به یاد بهروز با مشت محکمی به گوش جواد زدم و تا دستش را از سرش بیرون آورد، دومین مشت محکم را به صورتش زدم. جواد از شوک بیرون آمد، به خود آمد و داد زد: مریضی؟ چرا منو میزنی؟ کیف نیاوردی؟ گفتم نه تنظیمت از کار افتاد، تو را به تنظیمات جدید کارخانه برگرداندند، اگر کیف بودی باید مشت به شکمت می زدم، فکر کنم گلابی هستی، به صورتت مشت زدم.

جواد دنبالم دوید و خواست تلافی کند. چند دور دویدیم و در آغوش گرفتیم و خندیدیم چون حالمان خوب بود. اما به نظر می رسد که حتی یک نفس آسودگی هم نگرفته ایم. نگویید نوار چسبیده و او همان کلمات را تکرار می کند. شاید اگر شما جای ما بودید عبارات مختلفی می گفتید. مثلا چی گفتی؟ می گفتی چه انفجار خوبی، چه صدای خوبی.

از تقی بهت گفتم شاید بگی تقی کیه؟ البته خود تقی هم نمی داند کیست و اغلب در کوچه ها و خیابان ها و اخیراً در بیابان ها و حتی زیر تانک ها و خودروهای زرهی دشمن به دنبال خود می گردد که قابل تشخیص بود. یا او را پیدا کنید یا بدانید او کیست؟ حالا شما انتظار دارید که من بگویم؛ آیا می توانیم بفهمیم تقی کیست؟ لطفا اینقدر از ما توقع نداشته باشید اما اجازه بدهید به شما بگویم که تقی آدم بسیار شجاعی است، من برای آن دلیل و مدرک دارم.

تقی جوانی 18 یا 19 ساله است، البته من شناسنامه اش را ندیده ام. خیلی پیره میخواستم بگم از روی دندونش میفهمی دیدم خیلی بد است و این برای بعضی از مخلوقات دیگر خدا استفاده می شود پس در این مورد از خوبی ها می گذریم تا شما هم همین را بپذیرید . سنی که گفتم درسته و تو به دردسر من افتادی نگو برم دنبال دندونم ببخشید سنشو تو شناسنامه بپرسم یا راه دیگه ای هست میگن. وقتی درختی را قطع می‌کنید، از روی دایره‌هایش می‌توانید سن آن را تشخیص دهید!

می خواهی تگی را بگیرم و دایره هایش را بشمارم، چه توقعات عجیبی از من داری. قد و وزنش شبیه پروفسور است، اما تفاوتش این است که چهار شانه و بدنش عضلانی است و صورت و چشمانش سالم است و حتی نور عجیبی در چشم و صورتش دیده می شود. باید بگویم که من به کرامتی دست یافته ام و تقریباً صاحب این شناخت نور، چهره، شور عده ای شده ام و مدتی است که این کرامت به من عطا شده است.

فقط انتظار نداشته باشید که از این نور به جای لامپ در جای دیگر یا برای خود استفاده کنیم. چون این نور تقریباً مثل نور شب خواب است و اگر بخواهیم در مورد کرم داشتن صحبت کنیم، می گوییم تنها کسی که می توان گفت کرم دارد لعنت به صدام و یاران غیرعادی اش است که جنگ راه انداختند و او را به دام انداختند. . همه. اما تقی پسر خوبی است و خستگی اش این است که به حرف ها گوش نمی دهد، یعنی در مواقع خطر به شیوه خودش عمل می کند و سعی می کند بالاتر از خطر عمل کند.

نگو این دو هفته صفر که ما هم می گوییم شبیه آن مرد نیست. اون یارو سبیل مسخره ای داره که تقی اصلا ازش خوشش نمیاد. تقی مثل خودش است و هیچکس نمی تواند و اگر هم بخواهد نمی گذارد مثل او شوند. فکر کنم الان نابودی یاد گرفته هرکی میخواد مثل خودش بشه نابود کنه!

قبل از آن سبیل کودک را در باد می داد یا سبیل آتشین می کشید و یا بر سبیل کودک گوگرد می ریخت و آتش می زد.

قبل از کلاس تخریب، یکی از کارهایش بازی با سبیل بود، یعنی سبیلش را در باد می زد یا آتش می زد، یا روی سبیلش گوگرد می گذاشت و آتش می زد، یا برای هرکسی که من را به دردسر می انداخت دوست دارد مثل او باشد. ببین با دینامیت و تی ان تی و سی 4 چه کارهای عجیبی میتونه انجام بده؟؟؟!!! خدا رحمت کند، اما یکی از چیزهایی که از دست تقی در می آید این است که تقی می تواند بترساند یا ترس را از بین ببرد!»

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=304245

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.