محسن میردامادی
هدف امروز: اصطلاح جامعهگرایی که در متون علوم سیاسی به «انجمن» ترجمه میشود، به نوعی از دموکراسی اطلاق میشود که هدف آن سازماندهی مشارکت در قدرت، از طریق اعطای حقوق جمعی به گروههای مختلف، در کشوری است که شامل جوامع مختلف و گاه متعارض است. کشور متحد کشوری است که دارای اختلافات داخلی قابل توجهی در امتداد خطوط مذهبی، قومیتی، زبانی و مشابه است، به گونه ای که هیچ یک از آنها به اندازه کافی بزرگ نیستند که بتوانند یک گروه اکثریت را تشکیل دهند، بلکه سعی می کنند آنها را از طریق رایزنی برای حفظ ثبات خود در میان نخبگان حل کنند . گروه های اجتماعی اصلی کشورهای دارای سیستم تعاونی معمولاً با کشورهای دارای نظام انتخاباتی اکثریتی متفاوت هستند و معمولاً دارای سیستم های انتخاباتی متناسب هستند.
موضوع همکاری در دانشگاه توسط آرند لیفارت و سایر دانشمندان مورد بحث قرار گرفت. لیفارت معتقد است که در جوامعی که از لحاظ قومیتی و زبانی تقسیم شده اند، مانند جوامع هلند، بلژیک، سوئیس و اتریش، دموکراسی از طریق شیوه های تعاونی به دست می آید. این بدان معنی است که نخبگان از اقوام مختلف با یکدیگر مشورت می کنند و یکدیگر را درک می کنند و ثبات و همکاری را برای یک جامعه ناهمگون به ارمغان می آورند. لیفارت تئوری همکاری را فقط برای کشورهای اروپایی فوق الذکر مطرح نمی کند، بلکه دیدگاه بدبینانه را زیر سوال می برد که: «دموکراسی در کشورهای جهان سوم که از نظر قومی تقسیم شده است محکوم به شکست است». در نظر بگیرید که این کشورها با مدل همکاری هم می توانند دموکراسی داشته باشند.
برخی از نظریه پردازان از جمله پل تیلور، استاد دانشکده اقتصاد لندن و از نظریه پردازان اتحادیه اروپا، نظام اتحادیه اروپا را که موفق ترین همکاری منطقه ای از زمان جنگ جهانی دوم را تجربه کرده است، الگوی همکاری می دانند. . این اتحادیه که در دهه 1950 تحت عنوان «جامعه زغال سنگ و فولاد اروپا» تشکیل شد، همکاریای را بر اساس حداقلهای مشترک و با مکانیسم تصمیمگیری که معمولاً با اجماع کشورهای عضو و به مرور زمان با کمک های کمی و کیفی گسترش، به سمت همکاری بهینه حرکت کرد به طوری که اکنون تصمیمات آن با اکثریت ساده، اکثریت مشروط یا اجماع بسته به موضوعات اتخاذ می شود.
در نظام های تعاونی که عموماً بر اساس اصولی که در قانون اساسی کشور لحاظ شده است، هیچ گروهی به تنهایی تصمیم گیری نهایی را نمی گیرد و صرف اکثریت بودن این حق را برای آنها ایجاد نمی کند. در برخی موارد، گروه های اقلیت دارای حق وتو برای حفاظت از منافع حیاتی خود هستند. اگرچه معمولاً سیستم همکاری در رابطه با کشورهای دارای سیستم پارلمانی ذکر می شود، اما می تواند به سایر سیستم ها نیز مربوط باشد. در کشور ما با توجه به تجربیات، فراز و نشیب ها، تضادهای مستمر و فزاینده گذشته و نارسایی های ساختاری، شاید بتوان چنین الگویی را برای شرایط پیچیده جامعه در نظر گرفت و در نظر گرفت و راه حلی ارائه کرد.
در کشور ما دو جناح سیاسی مهم وجود دارد که در حال حاضر به اصلاح طلبان و اصولگرایان معروف هستند. اتفاقات دهه های اخیر کشور نشان داده است که اصلاح طلبان از حمایت انتخاباتی بیشتری در میان مردم برخوردارند و از سوی دیگر اصولگرایان از مراکز مهم قدرت برخوردار بوده و هستند. به عبارت دیگر، ساختار سیاسی برگرفته از ساختار اجتماعی نیست و تحولات پرهزینه دهههای اخیر، به دور از ناکارآمدی فزاینده نظام، تغییر قابل توجهی در این تعادل ایجاد نکرده است. اگر پیروزی قاطع اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس در دهه 70 این تصور را برای برخی ایجاد کرد که کشور وارد دوران دموکراسی اکثریتی شده و آن را غیرقابل بازگشت می دانستند، اتفاقات بعدی نشان داد که هنوز راه زیادی در پیش است . قبل از اینکه چنین دموکراسی حاصل شود. اصولگرایان که تصور می کردند با موانع مختلف در روند انتخابات و با حذف رقبا از صحنه و دستیابی به حاکمیت واحد، می توانند با تجربه این موارد و پرداخت هزینه های گزاف در دوران احمدی نژاد، مدیریتی هماهنگ، کارآمد و مطلوب را ارائه دهند. تكرار پرهزينه آن در دولت رياست جمهوري و ناكارآمدي آنها واقع بينانه تر شده اند و توهم يك دولت يكنواخت و كارآمد به بهاي متانت اكثريت مردم در ساير نظرسنجي ها براي آنها تجربه اي ناكام شده است. موضوع مهمی که در شرایط جدید باید مورد توجه قرار گیرد، ظهور نیروهای جدید و تاثیرگذار در عرصه سیاسی کشور و در موازنه قوا است.
امروز جمعیتی که در انتخابات شرکت نمی کنند، پتانسیل مهمی است که دولت نمی تواند از آن چشم پوشی کند. زنان، جوانان و اقلیت های قومی و مذهبی که در گذشته عموماً حاکمان به آنها توجه جدی نمی کردند و جایگاهی در ساختار سیاسی کشور نداشتند، امروز بسیار مطالبه گرتر از گذشته هستند و دولت. نمی تواند مانند گذشته به طور یکجانبه درباره آنها تصمیم گیری کند. اکنون با توجه به تجربیات طولانی و پرهزینه گذشته که در حال حاضر هیچ نیرو و جناحی از آن راضی نیست و با توجه به توازن جدیدی که در کشور ایجاد شده است، به نظر می رسد جامعه نیازمند نگرش عقلانی و تعاملی است. . رویکرد دولت رویکردی که می تواند فراتر از جریان های سیاسی سنتی، همه نیروها و پتانسیل های واقعی و بالقوه جامعه را در بر گیرد. شعار وحدت ملی که در انتخابات اخیر توسط مزیکیان مطرح شد و با استقبال نسبی همراه بود، اگر در ظاهر باقی نماند، شاید سرآغاز فصل جدیدی در عرصه سیاسی کشور باشد. شرط لازم برای موفقیت چنین رویکردی، شفاف سازی و تعریف وفاق ملی و نیز انعطاف بازیگران سیاسی و اجتماعی و به ویژه همکاری همه نیروها و مراکز قدرت با آن است. البته تمایل مدشکیان به ریاست جمهوری را می توان اولین قدم در همراهی با مراکز قدرت دانست.