افزونه پارسی دیت را نصب کنید Wednesday, 23 October , 2024
0

تحلیل تاجیک از تقاضای طنزپردازان سیاسی؛ ای کاش بدی پدید آید تا خیر ما در آن باشد/ طنزپردازان سیاسی و بالا رفتن از دیوار دولت با ریسمان اجماع

  • کد خبر : 407221
تحلیل تاجیک از تقاضای طنزپردازان سیاسی؛ ای کاش بدی پدید آید تا خیر ما در آن باشد/ طنزپردازان سیاسی و بالا رفتن از دیوار دولت با ریسمان اجماع

گروه اندیشه: به گزارش خبرگزاری اخبار آنلایندر یادداشت پیش رو، تحول بنیادینی که در عرصه سیاسی و قدرت رخ داد، توسط دکتر محمدرضا تاجیک، مشاور اصلاحات محمد خاتمی، رئیس جمهور، تحلیل شده است. تاجیک در مقاله پیش رو ظرفیت و رفتار طنزپردازان سیاسی را که وارد عرصه قدرت شده اند توضیح می دهد. این مقاله […]

گروه اندیشه: به گزارش خبرگزاری اخبار آنلایندر یادداشت پیش رو، تحول بنیادینی که در عرصه سیاسی و قدرت رخ داد، توسط دکتر محمدرضا تاجیک، مشاور اصلاحات محمد خاتمی، رئیس جمهور، تحلیل شده است. تاجیک در مقاله پیش رو ظرفیت و رفتار طنزپردازان سیاسی را که وارد عرصه قدرت شده اند توضیح می دهد. این مقاله توجه شما را جلب خواهد کرد:

***

خوزه اورتگای گاست در جایی می گوید: بازیگر بزرگی باقی نمانده و فقط صدای گروه همخوانان به گوش می رسد. در فضای سیاسی جامعه کنونی ما هیچ نشانی از بازیگر و کارگردان بزرگ نیست و فقط سروصدا یا همه طنزهای سیاسی را می شنوید. طنزپردازان سیاسی، همانطور که در این مقاله فهمیده می شود، افرادی هستند که ظاهراً سیاستمدار هستند، اما در واقع فاقد درک و تجربه سیاسی هستند. به عبارت دیگر فاقد اصالت حرفه ای هستند. آنها سعی می کنند نخبه به نظر برسند، اما غرور از چهره، گفتار و کردارشان محو می شود. آنها از جریان علمی و عقلانی سیاست به دور هستند، رفتارشان بیشتر شبیه رفتارهای اوباش، فاحشه ها و افراد بی شخصیت و فرهنگ است. آنها محصول استیصال، تعلیق و ورشکستگی سیاسی هستند. آنها بازی سیاسی را بچه بازی نمی دانند. فرصت طلبی، مردمی شدن و فریبکاری از ویژگی های آن است. آنها در صورت نیاز به همه جلسات، مدارس و مکان‌های تجمع می‌آیند و با همه دوست می‌شوند.

طنزپردازان سیاسی اغلب «کسی» هستند اما «کسی» نیستند. آنها کمتر فکر می کردند، اما هر چه بیشتر فکر می کردند، کمتر هستند. کاری که آنها در تئاتر سیاسی انجام می دهند، در واقع فعالیتی است که از شخص دیگری گرفته اند. آنها نقش، زبان، منش و هویتی برای خود و برای خود ندارند. در زندگی سیاسی او، موضوع همیشه حول محور لذت زیستی و سودمندی می چرخد. دچار نوعی بیماری مالیخولیایی می شوند، بنابراین آرایش سلول های بینی شان به هم ریخته و افکار و گفتار و رفتارشان از نظم منطقی خارج می شود: بی دلیل به راست و چپ می روند، سیاست پدرگرایی و پدرسالاری است. سیاست است و هر دو را حرفه خود می دانند. عشقشان خشم و آتش است، دینشان کفر و بغض است، فرق ابراهیم و آذر را نمی دانند. در فرهنگ لغت آنها ترسی از روز قیامت نیست، این تقلب های غیرقابل توضیح نمی دانند کتاب چیست. از ظاهر خود نمی توان وجود درونی خود را کشف کرد. از خانه و ماشینش نمی توان منشا طبقاتی او را ردیابی کرد. نمی توان از موقعیت و موقعیت خود به تجربه خود پی برد. از حرف هایش نمی توان رفتار او را فهمید. از تحصیلاتش نمی توان شخصیت او را کشف کرد. از بیان آنها نمی توان مقاصد آنها را کشف کرد. نمی توان باورهای خود را از رفتارتان کشف کرد. امکان ردیابی خط و اتصال شما از چپ به راست وجود ندارد. نمی توان با غبارروبی جسارت آنها را کشف کرد. نمی توان تعهد آنها را از قول هایشان کشف کرد. از انتخاب او نمی توان شخصیت او را کشف کرد. از آدرس آنها نمی توان از مواضع آنها مطلع شد. شناخت دوستان از آرامش شما ممکن نیست. امکان ردیابی دشمنان از جنگ شما وجود ندارد. از مدح آن نمی توان معنای آن را فهمید. نمی توان از روی ادبیات آنها طبقه بندی آنها را مشخص کرد. از کنش ها و واکنش هایشان نمی توان انگیزه آنها را کشف کرد. آنها موجودات بسیار عجیبی هستند که استعداد زیادی در هماهنگی با هر جریانی و سازگاری با هر گروه و جریانی دارند. شعار آنها این است: از مارماهی بیاموز! و هدفشان این است: با این و آن، تا بعد از مرگ شما رادیکال ها و محافظه کاران شما بسوزند.

لومپنولوژیست ها به ما می گویند که در جامعه دیروز و امروز ایران، لومپن و لومپنیسم همیشه آگاهانه یا ناآگاهانه، آفرینش و مصنوع میل و اراده سیاست حاکم (کلان سیاست) بوده است. بنابراین همواره نوعی ارتباط و تعامل (مثبت و منفی) بین آنها وجود داشته است و در بسیاری از موارد این لمپن ها بوده اند که صاحب دایره قدرت شده اند.همانطور که مارکس می گوید، تشکیل بناپارتیسم یک اتحاد اپورتونیستی و پوپولیستی بخشی از بورژوازی و لومپن پرولتاریا است.). برای درک دقیق‌تر این عمل ارتباط غیرمدنی، می‌توانیم روی «زمان‌های آستانه» تمرکز کنیم: زمان‌هایی که زمان‌های چرخش و گردش در روابط نامتقارن نیروها یا قدرت هستند: زمان‌های ناامیدی که نمی‌دانیم. چه کسانی و چه کسانی ممکن است باشند، زمان تصمیم گیری و درایت از دست دادن. در این دوران گذار قدرت، گفتار و کردار لمپان ها از منطق و قاعده پیروی می کند: «به گونه ای بگو و عمل کن که چپ چشمانت را دریده و راست تو را در آغوش گرم خود خشک نگه دارد. وسط، شانه سرت و لباست را بپوش». به عنوان مطالعه موردی، می توان به روزهای تأسیس دولت اشاره کرد. ایام، روزهای تدبیر بدنه قدرت است. این روزها هم مثل همیشه می بینیم که طنزپردازان سیاسی مثل قارچ از همه جا سر بر آورده اند مثل ملخ به هر مظنون نفوذ در بدنه قدرت حمله می کنند و در پاسخ به عمق و گستردگی نفوذ و نفوذشان او را می کشند. . آنها حرکات موزون، خم شدن، زور زدن و پیچش را انجام می دهند.

به عبارت دیگر، غلظت، تراکم و تکرار چسبندگی، رقص و چین خوردگی – مانند درختان خمیده در باد گاهی راست و گاهی کج – به قول محتشم کاشانی تابعی از عامل احتمال و احتمال آن است. . تاثیر شخص

تجربه تاریخی ما ایرانیان حکایت از کارآمدی فنون و تاکتیک های آرمان ها و عقاید لمپانیستی دارد. اما همین تجربه تاریخی به ما می گوید که از آنجایی که این نوع لمپن ها بیشتر از عقده ادیپ (حسادت صاحبان قدرت) رنج می برند، گاهی اوقات خودشیفته هایشان صفرا می افزایند و روغن بادام خشک می شود و دلخواهشان را شکست می دهد. از این گذشته، این نوع خاص از لمپن ها، بدون داشتن تصور صحیح از جامعه، جامعه و گروه، سیاست و قدرت، قابل تغییر هستند و به راحتی روش و رفتار خود را تغییر می دهند، دیری نمی گذرد که وارد حوزه قدرت می شوند. در نظر گرفته می شوند: دیگ معاشرت نمی جوشد، بی شریکی مطلوب است، با الاغ باید از پل عبور کرد، بر طبل گسیختگی کوبید و دعا کرد که «ای کاش بدی پدید آید و خیر ما در آن باشد». «این روزها شاهد هستیم که طنزپردازان سیاسی چگونه با طناب آشتی از دروازه و دیوار قدرت و حکومت بالا می روند. حاکمان فعلی با تأکید بر اراده فرار و پرهیز از تطهیر و انجماد، دانسته یا ندانسته، خواسته یا ناخواسته، راه را برای ورود این گونه طنزپردازان هموار کرده اند. اما این مردمی که امروز در قدرت هستند باید به دردسر بیفتند و از تاریخ کشورشان بیاموزند که کسانی که قبل از ورود به عرصه قدرت همه عیوب آن را هنر و کمال می دیدند و همه خارش های آن را گل و یاس می دانستند، می توانند تغییر دهید. وضعیت در جهتی عینی، پایه های آن را بیابد و ویران کند.

216216

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=407221

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.