افزونه پارسی دیت را نصب کنید Saturday, 2 November , 2024
2

بهرام رادان بازیگری که نمی خواهد نقش پدربزرگ را بازی کند

  • کد خبر : 203262
بهرام رادان بازیگری که نمی خواهد نقش پدربزرگ را بازی کند

آفتاب نیوز: طوفانی به راه افتاده بود. چشمه زندگی از پیشخوان های شلوغ دکه های مطبوعاتی فوران کرد. این خبر در پیاده روها پخش شد و در چهره رهگذران منعکس شد. هفته نامه های دونباش موفق به کسب مقام شدند. آنها چیزی بیش از تلاقی پدیده های قبل از ستاره ها نبودند. عنوان حرفه ای […]

آفتاب نیوز:

طوفانی به راه افتاده بود. چشمه زندگی از پیشخوان های شلوغ دکه های مطبوعاتی فوران کرد. این خبر در پیاده روها پخش شد و در چهره رهگذران منعکس شد. هفته نامه های دونباش موفق به کسب مقام شدند. آنها چیزی بیش از تلاقی پدیده های قبل از ستاره ها نبودند. عنوان حرفه ای او چهره و اخبار است. عنوان محبوب آن فوتبال و سینما است. چهره ها و حرف ها برای اولین بار در تابستان داغ سال آخر دهه 1370 دیده شد.در میان تیترهای بدون تصویری از همراهی خواننده بی صدا با رهبر پر سر و صدا. چهره او در میان تیترهای بدون عکس بهانه ای شد برای جنجال هفته نامه هایی که سردبیرانشان نه عکس مناسبی داشتند و نه جسارت داستان اصلی را. سیاست اداره صدا و سیمای خیابان ابوریحان در تلاقی رویدادها و شباهت ها عمل می کرد. یکی رفته بود و دیگری می آمد. او در اوایل سال 1380 با چشمان آبی سینمای شهر را به آتش کشیده بود. خبر این بود: شور عشق در راه پایتخت.

بهرام رادان در تمام سال های دهه 1380 ستاره نسلی شد که نوبتش سیلی روزگار را می خورد. بهترین های رادان بهترین های زمان بودند. فیلم هایی که قرار بود داستانشان تلخ تر از شوکران باشد. فریادهای هدا تهرانی در اتوبان تهران – زنجان و بهات عرب نیا در پمپ بنزین قیدار دیگر جوابی نداشت. فاجعه باید در مرز، در لبه قلمرو خودش رخ دهد. جایی که ستاره دهه 60 تکرار کرد: «در خاک خودمان بکش» و شورشی جوان اسلحه را به شقیقه مأمور خارجی می‌چسباند تا آخرین آهنگ او شنیده شود: «بگذار دوست داشته باشم».

بهرام رادان با چنین ابهتی، چیزی بعید برای تولیدکنندگانی که در ساختمان آلومینیوم زندگی می کردند، سرنوشت هنری خود را رقم زد. او مظهر شکست در موفق ترین شکل و نماد شکست در عالی ترین پایان شد. دورانی که با «رز زرد» شروع شد و با «ادمکش» به پایان رسید. اما واقعه بزرگ به شکل دیگری رخ داد. همه می دانستند که داریوش مهرجویی سنتور می نوازد، اما نمی دانستند که او می داند چگونه با کنار هم گذاشتن چیزهایی که هیچ ربطی به هم ندارند، دوران را رقم بزند. او در دهه 1360 با زوج خسرو شکیبایی و بیتا فرهی بازی را برد، با جفت شدن لیلا حاتمی و علی مصفا در دهه 1370 پیروز شد و در اواسط دهه بعد آخرین جفت برگ برنده خود را روی میز گذاشت: کارت رادان. . حالت چهره و صدای چاوشی. ; بهترین بسته برای روح بخشیدن به زمانه. اثری که فقط می تواند از زبان کسی که می داند چگونه این دیالوگ را بنویسد بیرون بیاید: “چرا یک نفر نمی خواهد به خواسته ها زندگی کند؟” «قرن» هم همینطور بود. آرزویی که در اوج هدر رفت. نیازی که در خلأ خالی ماند و پایانی که از شاهراه و مرز گذشت. برهنه. بی پایان بی پایان هیچ کس نمی دانست چه اتفاقی دارد می افتد.

سرنوشت «سنتوری» با توجه به سرنوشت شخصیت قنطورس مشخص شد. با توجه به موضوع آهنگ هایی که برای استفاده در هزارچم و متل قو توصیه شده بود. رادان با تمام استعدادی که در تجسم انسانی «شمعی در باد» داشت «سنتوری» را خلق کرد. او با همدردی با لحظه ای که باید شکست را بپذیرد و دستش را باز کند تا بر نتیجه تزریق در رگ جاری و بازی خون و مواد در مغز غلبه کند، می دانست چگونه ستاره شود.

بهرام رادان در بهترین فرم خود می دانست چگونه خاطره سینمای ایران را از دو دهه پیش به تصویر خود اختصاص دهد. اما یک دهه بعد، تلاش او به کسی تبدیل شد که قصد ندارد میدان را به راحتی پاک کند. همه می دانند که رادان اولین بازیگری است که پس از مشورت با خبرنگار، نقش های خود را به صورت رسمی و علنی انتخاب می کند. درکی که درک عمیق تری از حرفه بازیگری ناپایدار را نشان می دهد. حاصل این مشورت، دید بصیرتی بود که علی سنتوری نداشت. وقتی منبع برگشت، نباید از بالا رفتن پشیمان شوید. دهه 1390 دهه تصمیمات رادان برای حفظ او در بازی بود. کسی که علی را در «قرن» و ایرج را در «بی‌پولی» بازی کرده بود، حالا به‌عنوان علی رنجه باید تلاش می‌کرد تا داشته‌هایش را حفظ کند.

بهرام رادان دهه 1390 را در یخ نقشی سپری کرد که او را به جایی برد که در پایان جشنواره فجر سیمرغ را بر زمین گذاشت تا دلش بگشاید. بهترین دستاورد او «بارکد» مصطفی کیایی بود. فیلمی کلاسیک هیجان انگیز که در بهترین حالت، مردم را سیمرغ خطاب می کند و نمونه موفقی از فیلم های فلاش بک را به یاد تاریخ نگاران سینمای ایران می اندازد. اما موضوع رادان تاریخ نیست. او نمی خواهد با بازی در نقش پدربزرگ و مادربزرگ سینما را ترک کند. حالا او تهیه کننده است. آخرین باری که مجریان مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر نام او را در سالن به زبان آوردند در زمان ساخت فیلم «الافزار» بود. فیلمی که نامزدش برای بازیگری نامی بود که همه جا پیروز می شد: «پژمان جمشیدی».

بهرام رادان همبازی جمشیدی، حجازی فر و هوتن شکیبا در فیلم سروش صحت ادامه همان مسیری است که با ساخت «گربه سیاه» آغاز شد. رادان در فرم جدیدش نمی خواهد مظهر شکست باشد. باید به او حق داد. هر کس حق دارد یک بار شکست بخورد، اما کسی که در زندگی خود پیروز نشود، بازنده محض است. بهرام رادان این مسیر را تا انتها با هدایت کاراداخین کارگردان مدرن ما نشان داده است.

دوران جدید آقای رادان فرا رسیده است و شاید توصیه این روزها آن دوست خبرنگار این باشد که فیلمی تلخ تر از «قرن» بسازد. بازیگر آن نقش هنوز مشخص نیست.

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=203262

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.