افزونه پارسی دیت را نصب کنید Tuesday, 1 October , 2024
1

بررسی فواید و مضرات رحم جایگزین در جامعه

  • کد خبر : 285025
بررسی فواید و مضرات رحم جایگزین در جامعه

آفتاب نیوز: وقتی سال ها پیش برای اولین بار آگهی فروش کلیه را روی دیوارهای شهر دیدیم، عجیب به نظرمان رسید. اما گذشت زمان و افزایش این نوع تبلیغات تا حد دل فروشی باعث شد تا این موضوع برای ما کمتر حساس شود. اما علت همه اینها «فقر» بوده و هست. اکنون که سال ها […]

آفتاب نیوز:

وقتی سال ها پیش برای اولین بار آگهی فروش کلیه را روی دیوارهای شهر دیدیم، عجیب به نظرمان رسید. اما گذشت زمان و افزایش این نوع تبلیغات تا حد دل فروشی باعث شد تا این موضوع برای ما کمتر حساس شود. اما علت همه اینها «فقر» بوده و هست.

اکنون که سال ها در مورد رحم جایگزین صحبت می شود. موضوعی که در نگاه اول می تواند روزنه امیدی برای کسانی باشد که در رویای بچه دار شدن تمام راه را رفته اند، اما برای کسانی که داوطلبانه این کار را انجام داده اند، همچنان مشکلات مالی و اقتصادی است که بیش از همه خودنمایی می کند. . . داستان اول درباره رحم اجاره ای مربوط به زنی به نام عاطفه بود که پس از ورشکستگی همسرش این کار را آغاز کرد و حالا سهیلا از شرایط سختی می گوید که باعث شده به فکر اجاره رحم اجاره ای خود بیفتد.

داستان دوم: سهیلا

من 29 سال سن دارم و سهیلا هستم. وقتی تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده بودم، برخلاف میل خانواده ام و به اصرار خودم ازدواج کردم. من عاشق شدم و چشمانم را به روی واقعیت های زندگی بستم. حتی وقتی پدرم گفت تو را از خانواده طرد می کنم، باز هم بر تصمیمم پافشاری کردم و نمی دانستم چه سرنوشتی در انتظارم است.

حالا 7 سال از آن روزها می گذرد و من فقط در همان ماه اول لذت و شیرینی عشق را تجربه کردم. متاسفانه مدت کوتاهی پس از ازدواج باردار شدم. خوشحال بودم و فکر می کردم تولد پسرم باعث می شود خانواده من و همسرم را بپذیرند اما…

بعد از تولد الینا ماه ها روزهای سخت و سیاهی را پشت سر گذاشتم. چند ماه بعد از بارداری متوجه شدم همسرم معتاد است. خیلی زود از کارش اخراج شد و من با کلاس های آنلاینی که داشتم خرج زندگی اش را می دادم. با وجود بارداری، ساعت ها کلاس درس می دادم.

با آمدن الینا دیگر وقت و توانی برای تدریس در کلاس ها نداشتم. امید هر روز بدتر می شد. خانواده او به ما کمک نکردند و خانواده من اصلا وجود نداشت.

وقتی الینا 3 ساله بود تصمیم به جدایی گرفتم. اما امید مرا تهدید کرد که بچه را به من نده. بعد از آن ماجرا، کتک خوردن هر روز بر تمام تلخی های زندگی ام افزود.

بالاخره بعد از یک سال تصمیم گرفتم حضانت دخترم را به امید جدایی از او بسپارم. چندین بار پشیمان شدم، اما در پاییز 1401 تصمیم سختی گرفتم و آن زندگی را بدون دخترم ترک کردم. بعد از آن امید اجازه نداد دخترم را ببینم.

حالا نه راهی برای بازگشت به خانواده ام داشتم و نه حمایتی برای زندگی. تنها چیزی که داشتم یک گردنبند و یک انگشتر بود که با فروش آنها توانستم اتاقی در خیابان مولوی اجاره کنم. من کار می کردم پرستار بچه بودم و خیلی کارهای دیگر.

اما من با این کارها نتوانستم مخارج زندگی ام را تامین کنم. از طرفی عادت نداشتم اینطور زندگی کنم، خیلی برایم سخت بود.

تا اینکه یک روز زنی که قرار بود خانه اش را تمیز کنم به او پیشنهاد داد که رحمم را به دختر خاله اش اجاره کنم. او داستان زندگی من را می دانست. گفت تو خیلی شبیه چیزی هستی که خانواده پسر عمویم دنبالش هستند. او گفت که دختر یک خانواده ثروتمند است و نمی خواهد زیبایی خود را با بارداری از دست بدهد. برای باردار شدن مشکلی ندارد اما می خواهد برای بچه دار شدن رحم اجاره کند.

سازماندهی زندگی با 550 میلیون

قبول کردم. این بهترین فرصت برای من بود تا زندگی ام را سامان دهم. من برای ملاقات با آن خانواده چند جلسه به خانه آنها رفتم. خانه بیشتر شبیه یک قصر بود. بالاخره قرار شد برای آزمایشات زیر نظر دکتر مورد اعتمادشون باشم و… بالاخره بعد از سه ماه مطمئن شدند که من فرد مناسبی هستم که فرزندشان را در شکمم نگه دارم. ما قرارداد می نویسیم. 550 میلیون تومان علاوه بر سکونت در خانه سرایدار همان کاخ و دریافت 10 میلیون ماهیانه نقد.

انگار خواب می دیدم. از روز اول به خودم گفتم: سهیلا عاشق پسرت شدی، عاشق بچه مردم نشو. 3 ماه پیش برای آنها یک پسر زیبا و سالم به دنیا آوردم و اکنون با پولی که گرفتم یک آپارتمان کوچک اجاره کرده ام. گاهی با مادرم تلفنی صحبت می کنم اما پدرم هنوز مرا نبخشیده است. تونستم یه لپ تاپ بخرم و دوباره کلاس های آنلاین انگلیسیم رو شروع کردم و زندگیم ادامه داره اما با غم دوری از دخترم که الان مدرسه میره.

منبع: اخبار رویدادها

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=285025

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.