وحشت زده صاحب باغ را صدا کرد و در حالی که دستانش از اضطراب و نگرانی می لرزید، ماجرا را برایش تعریف کرد.
در حالی که بررسی های اولیه حاکی از وقوع جنایت هولناکی بود، مشخص شد جسد متعلق به مردی 40 ساله با لباس های خانگی است که در جای دیگری به قتل رسیده است، اما هیچ اثری از ضربه و جراحات جدی دیده نمی شود. بر جنازه «احمد» در همین حال مادر مقتول که با شناسایی هویت جسد به کلانتری دعوت شده بود از درگیری های خانوادگی «احمد» و برادر همسرش فاش کرد و مدعی شد «مجتبی-ر» پسرم را چندین بار مورد ضرب و شتم قرار داده است. . .: پسرم سرایدار و نگهبان یکی از مجتمع های ویلایی بود، اما به دلیل اعتیاد همیشه توسط برادر شوهرش تهدید می شد!
تحقیقات محتاطانه در خصوص وضعیت اجتماعی و خانوادگی مقتول 40 ساله زمانی وارد مرحله جدیدی شد که بررسی ها نشان داد عده ای بدحجاب با دلیل خاصی به منزل وی مراجعه کرده اند، لذا دامنه تحقیقات قضایی به این افراد نیز کشیده شد. چرا که قتل مرد 40 ساله با همدستی همسرش یکی از فرضیه های مجرمانه ای بود که زیر ذره بین تحقیقات قرار گرفت اما مدتی بعد ثابت شد که این افراد هیچ نقشی در قتل نداشته اند.
به همین دلیل تحقیقات جنایی با دستگیری «مجتبی ر» (برادر زن مقتول) در حالی ادامه یافت که وی در بازجویی های تخصصی مراجع قضایی به درگیری لفظی خود با همسر و خواهرش اشاره کرد و گفت: آن روز من. دو خواهر که در مجتمع ویلایی زندگی می کنند. به نیشابور رفتند و از من خواستند باغ ویلاها را ببینم تا دزدها آن را نگیرند. وقتی به باغ ویلا رفتم شوهر معتاد محبوبه را دیدم که از من قرص اعصاب خواست. او هم به آن قرص ها معتاد بود و زیاد مصرف می کرد، اما من به او توجه نکردم و راهم را ادامه دادم، فقط به خواهرم «مهابوبا» زنگ زدم که زودتر برگردند چون حال شوهرش خوب نیست.
بازپرس پرونده جنایی که از قبل مطمئن بود متهم مذکور در این جنایت نقش داشته است، از وی سؤالات تخصصی کرد تا اینکه مجتبی ماجرای کذب دیگری را برای او تعریف کرد و گفت: وقتی در مورد سفارش قرص با هم بحث کردیم، او را تحقیر کرد. من. روابط غیرعادی خواهرم به من اشاره کرد که عصبانی شدم و او را هل دادم که سرش به گوشه سینک خورد و روی زمین افتاد. گرفتم و انداختمش تو آب…
پس از گذشت چندین ماه از این حادثه تکان دهنده، سرانجام متهم به همراه خواهرش از زندان به بخش ویژه کیفری مشهد منتقل و مقابل میز دادگاه حاضر شدند.
مجتبی ر که متوجه شد مقامات قضایی نحوه قتل را باور نمی کنند، این بار ماجرای چاقو کشی را مطرح کرد و گفت: وقتی خواهر شوهرم مسائل خاص زندگی خواهرم را مطرح کرد و چنین قصدی داشت. تا به زور قرص ها را از من بگیرد، ناگهان چاقو خورد و همان چاقو به پهلویش اصابت کرد و روی زمین افتاد. قاضی صفری در عین حال به سند جزئیات معاینه جسد توسط پزشکی قانونی اشاره کرد و گفت: طبق نظریه پزشکی قانونی این گفته نیز صحت ندارد. چون جراحتی روی بدن وجود نداشت، بهتر است حقیقت را بگوییم!
مجتبی (متهم) که راهی جز این نداشت، در میان اشک لب به اعتراف گشود و با ابراز پشیمانی از جنایت گفت: اعتیاد و شرایط اسفبار خواهر شوهرم باعث رفتار غیرعادی خواهرم شد، به همین دلیل آن روز که من خواهر شوهرم این مسائل را مطرح کرد و از من پرسید که چه می خواهم، من به او چندین قرص یکسان دادم که همه آنها را خورد و در گوشه ای از خانه نشست. . با دستم او را خفه کردم، سپس با روسری بزرگی جسد را پوشاندم و موتور را به کمرم بستم و به آب باغی در روستای نیستان انداختم.
با اعتراف متهم، آخرین تکه پازل این پرونده جنایی تکمیل شد، اما تحقیقات برای روشن شدن نقش «محبوبه» در این پرونده با دستور قاضی ویژه قتل عمد مشهد همچنان ادامه دارد. متهمان برای کشف سایر ابعاد این جنایت در اختیار کارآگاهان اداره جنایی قرار دارند. پلیس آگاهی خراسان رضوی اعزام شد.
21302