افزونه پارسی دیت را نصب کنید Saturday, 21 September , 2024
1

اینجا خانه پدری سرتیم مغی ابراهیم رئیسی است/ چرا بابا عکست را تلویزیون نشان نمی دهد؟ تعطیلات آخر هفته برای خانواده محافظ رئیس جمهور چگونه است؟

  • کد خبر : 273083
اینجا خانه پدری سرتیم مغی ابراهیم رئیسی است/ چرا بابا عکست را تلویزیون نشان نمی دهد؟  تعطیلات آخر هفته برای خانواده محافظ رئیس جمهور چگونه است؟

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سه روز پیش همه همسایه ها متوجه شدند مردی با شانه های ثابت و چشمانی مهربان که دیر آمد و زود رفت اما مورد پسند همه حتی رفتگر محل بود، دومین فرد محافظ کشور است. و سایه رئیس جمهور! بادیگاردها همیشه قهرمانان گمنام هستند و جان خود را فدای نظام می […]

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سه روز پیش همه همسایه ها متوجه شدند مردی با شانه های ثابت و چشمانی مهربان که دیر آمد و زود رفت اما مورد پسند همه حتی رفتگر محل بود، دومین فرد محافظ کشور است. و سایه رئیس جمهور! بادیگاردها همیشه قهرمانان گمنام هستند و جان خود را فدای نظام می کنند. قهرمانانی که نباید و نمی توان آنها را شناخت، اما اکنون اعتلای ملکوتی سردار سید مهدی موسوی; مرد سایه، نگهبان رئیس جمهور، فرصتی است برای شنیدن صحبت های او و آشنایی با او. مردی که در مقام شهید رئیس جمهور خستگی ناپذیر بود و در نهایت هر دو با هم شهادت را گرفتند و ارباب و ارباب شدند.

همه دختران سردار

به گزارش فارس، این روزها یافتن آدرس دقیق خانه حفاظتی رئیس جمهور کار سختی نیست. به محله 17 شهریور که می رسیم، بنرهای تسلیت روی دیوارها نصب می شود و راهنمای ما می شود.

خانه پدری سردار جای سوزن انداختن نیست. پر و خالی از عزادارانی است که برای دلجویی از خانواده و دختران شهید موسوی آمده اند. نه تنها به خانواده، آشنا و همسایه هایی که از شهرهای دیگر آمده اند تا تسلیت بگویند.

سردار که در بین اعضای خانواده اش به آقا سید مهدی معروف است دارای چهار دختر زیباست. دختران بزرگ آقاسید شانه به شانه مادرشان می نشینند. الحق، قدرت شما مثال زدنی است. دختر سوم آقا سید شش ساله است و دختر ته تغری هم سه ساله است، دور از هیاهوی خانه ای که عزیز از دست داده، مشغول بازی است و گاهی به سراغ نقاشی بابا می رود. صورتش را نوازش می کند و دوباره بازی می کند و بازی می کند… به کوچکی بابا عادت کرده و حتما در ذهن کودکانه اش می گوید که بابا مثل همیشه دست پر می آید.

زندگی یک نجات غریق

همسر شهید از مهمانانی که برای تسلیت آمده اند پذیرایی می کند و گفتگو را به زمان دیگری موکول می کند، لذا از دختران شهید دعوت می کنیم در خلوت حضور داشته باشند و پدرانه مردی که گفته می شد سایه است را به یاد بیاورند. رئیس جمهور آیا کنجکاو هستیم که بدانیم زندگی یک محافظ فداکار چگونه می گذرد؟ پرسیدیم آیا می دانستید پدرتان افسر ارشد حفاظت رئیس جمهور است؟ همین سوال برای بیان ناگفته های زندگی شخصی یک محافظ کافی است.

«پدر وقتی در خانه بود به دلایل ایمنی زیاد درباره کارش صحبت نمی کرد. فقط می دانستیم که هر جا رئیس جمهور است، پدر ما هم هست. زندگی بابا وقف خدمت بود. ایشان همیشه می گفتند که نظام جمهوری اسلامی قدرت اسلام را در دنیا به نمایش گذاشته است و خدمت به این نظام خدمت به امام زمان (عج) است. به همین دلیل همیشه بیش از حد توانش خدمت می کرد و از قضا تبدیل به محافظی مسئول و خستگی ناپذیر شده بود. از وقتی بابا محافظ آقای رئیسی شد خیلی کمتر او را دیدیم. بابا روزی 3 ساعت بیشتر نمی خوابید. ساعت سه صبح سر کار می رفتند و 11 یا 12 شب برمی گشتند. اما در همان حال با خوشحالی آمد و ما را دور خود جمع کرد».

اینجا خانه پدری سرتیم مغی ابراهیم رئیسی است/ چرا بابا عکست را تلویزیون نشان نمی دهد؟  تعطیلات آخر هفته برای خانواده محافظ رئیس جمهور چگونه است؟

بابا چرا تلویزیون عکستو نشون نمیده؟

«آخرین شب قبل از اینکه پدرم با رئیس جمهور به آذربایجان برود، کمی زودتر از همیشه به خانه آمد و دورش نشستیم، گفتم بابا شما فرمانده نیستید، چرا عکس شما را نشان نمی دهند. چرا اسم و فامیل تو را در اینترنت می گذارم، اما با خیال راحت به من نگاه می کند و می گوید: «پدر، یک روز بعد، خبر شهادتش رسید مردم ایران با دیدن عکس پدرم متوجه شدند که رئیس حفاظت از رئیس جمهور شهید پدر مهربان من است.» ریحانه سادات دومین دختر شهید موسوی با یادآوری این خاطره دلش می سوزد.

تعطیلات آخر هفته برای خانواده محافظ رئیس جمهور چگونه است؟

این خاطره از بازی حال و هوای دختر شش ساله ای را که تا آن زمان مشغول بچه هایش بود عوض می کند و چشمانش مانند ابر بهاری به تصویر پدرش می چرخد. دختران پدرانه هستند و دختران ته تغری بیشتر پدرانه هستند. فاطمه زهرا می گوید: از زمانی که بابا محافظ آقای رئیسی شد، آخر هفته ها در خانه ما بدون حضور بابا آخر هفته بود، سفرهای رئیس جمهور به استان ها آخر هفته بود و بابا همیشه همراهش بود، ما عادت کرده بودیم، چون خدمت سربازی بود. ایده آل پدرم ما همه به پدر وابسته بودیم، اما دو خواهر کوچکم تمام شب را بیدار ماندند، یا بهتر بگوییم او با تمام وجود برای ما یک پدر بود در آخر هفته های شلوغی که می گذشت و او هرگز آنجا نبود، سعی کرد یک روز وسط هفته کمی زودتر بیاید و پیش ما بماند.

پدر و رئیس جمهور به آرزوی خود رسیدند.

پدرش معلم شده است. در این سه روز هزار بار آن لحظه های آخر بابا را تصور کردی، هزار بار در دل جان دادی، اما صبور ماندی و ریحانه سادات. این جوان 17 ساله می گوید: هم پدر و هم رئیس جمهور به آرزوهایشان رسیدند، وقتی شنیدم به شهدای این حادثه لقب شهدای خدمت داده اند، خیلی خوشحال شدم، بهترین لقب بود، اما دلم برای خیلی چیزها تنگ شده است. نمیدونستم به این زودی قراره بابا رو از دست بدیم.

اینجا خانه پدری سرتیم مغی ابراهیم رئیسی است/ چرا بابا عکست را تلویزیون نشان نمی دهد؟  تعطیلات آخر هفته برای خانواده محافظ رئیس جمهور چگونه است؟

گره محافظ دشا!

فاطمه زهرا دختر بزرگ شهید می گوید: همه فکر می کنند سربازی افراد بسیار جدی هستند اما اصلا اینطور نیست عشق و دلسوزی پدرم مثال زدنی بود پدرم نه تنها پشتیبان ما بود بلکه پشتیبان ما بود. یک خانواده بعد از شهادتش، فقط در یکی دو روز فهمیدیم که چه گره هایی باز کرده است، خیلی ها آمدند و گفتند چطور پدرم خودش را باز کرد.

48 ساعت بهبود نیافت، لگنش شکسته بود.

فرزند شهید همت چقدر از آقای سید مهدی به عنوان یک «شغل» یاد کرد؟ خیر، حفاظت از شخصیت، که یک شغل نیست، یک معامله است. جان، آسان است، دنیا، آبرو، آرزوها و حتی خانواده ات را فدای شخصیتی می کنی که امید رهبری، نظام و مردم است و در ازای آن گمنامی می خرید! چه معامله ای!» این جملات در کنار خاطرات دختران شهید موسوی؛ اگر حراست رئیس جمهور را سرلوحه کار قرار دهید، معنای معامله با خدا را می فهمید. وقتی ریحانه سادات می گوید: «هرچقدر نگاه کردم. عکس های گوشیم دیدم با بابام زیاد عکس ندارم. حتی یادم نمی‌آید آخرین سفری که بابا با ما آمد کی بود.» «یکی از دوستان پدرم خاطره‌ای از او تعریف می‌کند و می‌گوید آقاسید مهدی در حین مأموریت لگنش می‌شکند، اما 48 ساعت درد را تحمل می‌کند تا تمام شود. ماموریت او.”

توبه کربلا

«از کلاس ششم که بودم، پدرم همه ما را اربعین فرستاد کربلا، نه تنها ما، سفر دیگران را هم حمایت کردند و گفتند ثواب زیارت شما هم برای من است، به جای من تشریف بیاورید. پشیمان شد و نتوانست با ما بیاید و گفت که من اینجا وظیفه دارم و باید آنجا باشم و پدرم همیشه می‌گوید هر کسی در هر کجا و در هر موقعیت و مقامی باید انجام دهد صدش را بدهد و خودش هم برای محافظت از رئیس جمهور.

اینجا خانه پدری سرتیم مغی ابراهیم رئیسی است/ چرا بابا عکست را تلویزیون نشان نمی دهد؟  تعطیلات آخر هفته برای خانواده محافظ رئیس جمهور چگونه است؟

آیا پدرم در هلیکوپتر است؟

این مصاحبه به ساعات خیره کننده شب حادثه برمی گردد. آن شب برای مردم ایران شب یلدا بود، با دقایقی طولانی و پر استرس. اگر شب یلدا در انتظار مردم ایران بود، چه اتفاقی برای خانواده شهدای سانحه بالگرد افتاد؟ فاطمه زهرا به تلخی از فضای حاکم بر خانه اش در آن شب می گوید: پدرم به دلایل امنیتی در مورد جزئیات کارش صحبت نکرد، آن روز در کتابخانه درس می خواندم که تلفنم زنگ خورد، شماره من تقریباً یکی است. وقتی تلفن را برداشتم، یکی از همکاران پدرم که اشتباهاً شماره من را گرفته بود، سریع شروع به صحبت کرد و گفتم: «مگر چیزی شده است؟» به سلامت برگرد و آن موقع بود که عصبانی شدم و به مادرم زنگ زدم.»

دوبار یتیم شدیم

گفت‌وگوی ما با دختران شهید موسوی در قسمت آخر به مروری بر طرح اول می‌رسد: «آن ساعت‌ها و دقایق بسیار بسیار ناراحت‌کننده بود؛ همه خانواده لطف کردند و همراه ما بودند و تلویزیون تماشا می‌کردیم. و تا صبح منتظر خبر بودیم، اما تا آخرین لحظه امید داشتیم که پدرم و بقیه یارانش زنده باشند در تلویزیون اعلام کرد، هر چه در این دنیا بود و هر چه نداشتیم، برای پدرم یک موفقیت بود، اما دور بودن از آن خیلی سخت است پدری که برای من و خواهرانم تکیه گاه و ستون خانواده بود، تلخی این غم برای ما مضاعف است و ما او را پدر روحانی خود می دانستیم و با شنیدن خبر شهادت پدرم و آیت الله رئیسی، انگار دوبار یتیم شدیم.

۲۷۲۱۸

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=273083

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.