به گزارش رکنا، این متهم پس از حدود 5 سال پس از رفتن به انتقام گرفتن او محکوم شد و انتقام در یک قدمی او بود. صبح دیروز با رضایت اولیای دم از اعدام آزاد شد و هم اکنون متهم از حیث ظاهر عمومی و اعمال ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی در دادگاه کیفری استان البرز محاکمه می شود.
رسیدگی به این جنایت از فروردین پنج سال پیش زمانی آغاز شد که یکی از مسئولان بیمارستان ثارالله کرج با پلیس تماس گرفت و از مرگ مشکوک مردی 45 ساله خبر داد. ماموران کلانتری 43 کیانمهر با حضور در بیمارستان، در تحقیقات اولیه با توجه به نظریه پزشک بیمارستان متوجه شدند که این مرد بر اثر ضرب و شتم چاقو و چوب جان خود را از دست داده است. آدم کشی رسیده است
برادرش و خانوادهاش او را مجروح در خیابان پیدا کردند و به بیمارستان منتقل کردند، اما بر اثر شدت جراحات جان باخت.
خیلی زود موضوع جنایت به قاضی حسن علایی اصل ثمرین بازپرس قتل بازپرس دادسرای جنایی کرج اعلام شد. وی در اولین اقدام دستور داد جسد خون آلود مرد جوان را به پزشکی قانونی منتقل کنند.
سپس با دستور زیر بازپرس جنایی و تشکیل پرونده قضایی در شعبه سیزدهم بازپرسی دادسرای جنایی کرج، تحقیقات ماموران اداره جنایی پلیس آگاهی استان البرز برای کشف ضایعات آغاز شد. راز این جنایت
در این مرحله ماموران به تحقیق از همسر مقتول پرداختند که وی به افسر تحقیق گفت: همسرم مثل هر روز صبح زود با ماشینش از خانه خارج شد تا سر کار برود. آن روز ساعت 4:30 صبح در یکی از خیابان های مهرشهر از خانه ما خارج شد. کمی بعد از رفتنش، زنگ خانه به صدا درآمد. گفتم شاید شوهرم چیزی در خانه گذاشته و برگشته است.
وی افزود: از خانه خارج شدم و با صحنه عجیبی روبرو شدم. شوهرم به شدت مجروح شده بود و دستانش خون آلود بود و به سختی می توانست روی پاهایش بایستد. او را به حیاط بردم و پسرم و همسایه ها به کمکم آمدند.
از این رو خانواده همسرم را در جریان گذاشتیم و شوهرم را به بیمارستان رساندیم، اما مدت کوتاهی پس از انتقال به بیمارستان به دلیل خونریزی شدید فوت کرد، نمیدانستیم این فاجعه چه کسی بوده و ناراحت شدیم. من فقط به یک خانواده مشکوکم. همان خانواده ای است که 10 سال پیش پسر شوهرم در دعوای خیابانی برادر شوهرم را کشت. خانواده قاتل تلاش کردند رضایت بگیرند اما موفق نشدند و قاتل برادر شوهرم آذرماه سال گذشته در زندان اعدام شد.
مدتی بعد از اجرای حکم قتل، برادرتان با کمک چند نفر برادر شوهر دیگرم را به شدت کتک زد و مجروح کرد.
در آن زمان در دادگاه شکایت کردیم. برای برادر اعدامی قرار قانونی صادر شد و پلیس به دنبال همدست وی بود.
وی گفت: قلدری آنها تمام نشد، حتی چهارشنبه سال گذشته خانه ما را به آتش کشیدند اما نتوانستند خانه ما را به آتش بکشند.
حتی خواهر مرد اعدام شده چندین بار مرا تهدید به قتل کرده است.
در این مرحله ماموران با بررسی دوربین های مداربسته مقابل منزل مقتول، مشخص شد که کارگر هنگام خروج از منزل، دو مرد با کلاه کلاه دار، یکی چاقو و دیگری با چوب به وی حمله کردند. و بعداً او را مجروح کردند، فرار کردند.
با دستور قضایی، ماموران سه نفر از بستگان جوان اعدامی را به عنوان مظنون به این جنایت دستگیر کردند که در تحقیقات انجام شده مدعی شدند نقشی در مرگ این جوان نداشته اند.
تحقیقات ادامه داشت تا اینکه ماموران سرجانجان فیلم رها شده در صحنه جنایت را به این افراد نشان دادند و یکی از آنها یکی از ضاربان جسد متهم فراری را شناخت و پس از فاش شدن نام وی گفت که از بستگان مرد اعدام شده است. جوان و در یک نانوایی در اطراف شهریار مشغول به کار هستند.
پس از مشخص شدن هویت یکی از مهاجمان فراری، تحقیقات برای دستگیری وی و همدستش ادامه یافت تا اینکه بعداً رد پای وی در اطراف شهریار پیدا شد و وی دستگیر شد.
نانوای 38 ساله در تحقیقات اولیه، وزن جنایتی را که مرتکب شده بود به دوش نمی کشید، اما در بازجویی اظهارات متناقضی داشت که باعث شد کارآگاهان جنایی به بازجویی بیشتر از وی بپردازند. در جریان تحقیقات جنایی بود که متهم راز این جنایت را فاش کرد و به افسر تحقیق گفت: جوانی که پس از سال ها در ندامتگاه کرج اعدام شد از بستگان من بود. چند بار با خانواده مقتول برای گرفتن رضایت به سراغ خانواده مقتول رفتیم اما نتوانستیم رضایت آنها را بگیریم. ما افراد مختلفی را برای جلب رضایت او بردیم، اما نتیجه ای نداشت و او در نهایت از چوبه دار به دار آویخته شد.
ما از خانواده مقتول کینه ای داشتیم. خانواده فرد اعدام شده پس از اجرای حکم در چند نوبت به قصد انتقام خانواده مقتول را آزار دادند. وقتی وضعیت خانواده جوان اعدامی را دیدم تصمیم گرفتم برای تنبیه و ترساندن خانواده مقتول اقداماتی انجام دهم.
موضوع را با دوست قدیمی ام در میان گذاشتم و او هم حاضر شد به من کمک کند. شب قبل از جنایت که خواهرم ناشناس بود، ماشین پرایدش را گرفتم و به خانه دوستم در حاشیه شهریار رفتم.
متهم با قتل ادامه داد: همان شب در منزل مقتول برای مجازات برادر مقتول برنامه ریزی کردیم. نیمه های شب دوستم چاپستیک و چاقوی آشپزخانه را به من داد و به خانه برادر مقتول رفتیم. ماشینمان را یک بلوک پایین تر پارک کردیم. سپس در حالی که ماسک زده بودیم 25 دقیقه منتظر ماندیم.
سرانجام مرد جوان با ماشینش از خانه خارج شد. او برای بستن در خانه از ماشین پیاده شد که به او حمله کردیم و او را آزار دادیم. از ترس لو رفتن دویدیم. دوستم را به خانه اش بردم و ماشین را کنار خیابان پارک کردم. روز بعد از خانواده ام فهمیدم که او به قتل رسیده است. ما فقط می خواستیم او آسیب ببیند، قصد کشتن او را نداشتیم. از آن زمان فرار کردم و بعد از مدتی دستگیر شدم.
با اعترافات نویسنده، همدست 26 ساله وی پس از عملیات غافلگیرانه پلیس در منزلش دستگیر شد.
وی به افسر تحقیق گفت: ما از دوستان قدیمی و همسایه جنایتکار بودیم. بعد از اینکه محله اش را ترک کردیم، ملاقات نکردیم تا اینکه سال ها بعد او را در کمپ دیدم. وقتی مشکلش را به من گفت، قبول کردم که به او کمک کنم. ما قصد کشتن نداشتیم.
در دادگاه
پس از مدتی این دو متهم در دادگاه کیفری استان البرز پای میز محاکمه ایستادند.
رسیدگی به این پرونده با سر و صدای زیادی همراه بود اما در نهایت پس از چند نوبت تحقیقات، دو متهم محاکمه شدند.
با توجه به درخواست اولیای دم، قضات دادگاه متهم اصلی را به اتهام قتل عمد و همدست وی را به اتهام همدستی به قتل عمد و ضرب و جرح به زندان محکوم کردند.
اکنون نزدیک به پنج سال از این جنایت انتقام جویانه می گذرد که متهم اصلی پرونده پس از تایید قضات دیوان عالی کشور در یک قدمی اجرای حکم قصاص نفس بود که از حق قصاص خود گذشت و با گذشت او این جنایت خونین به خوبی پایان یافت.
حالا پس از گذشت پنج سال، متهم منتظر برگزاری دادگاه علنی و اعمال ماده 612 قانون مجازات های عمومی برای حضور در میز محاکمه خواهد بود.