افزونه پارسی دیت را نصب کنید Thursday, 5 December , 2024
4

انتقام خیانت از شوهر خیانتکار/ مرد جوان پس از دستگیری در لانه فساد اعتراف کرد

  • کد خبر : 165765
انتقام خیانت از شوهر خیانتکار/ مرد جوان پس از دستگیری در لانه فساد اعتراف کرد

مانند بسیاری از دختران نوجوان، فکر می کردم این کلمات قدیمی هستند. اما حالا که در گرداب خیانت و بدبختی افتاده ام، می خواهم فریاد بزنم خانم های جوان، عشق خیابانی چیزی جز هوس نیست… به گزارش رکنا، اینها بخشی از اظهارات زن 21 ساله ای است که به همراه دیگر دختر و پسر در […]

مانند بسیاری از دختران نوجوان، فکر می کردم این کلمات قدیمی هستند. اما حالا که در گرداب خیانت و بدبختی افتاده ام، می خواهم فریاد بزنم خانم های جوان، عشق خیابانی چیزی جز هوس نیست…

به گزارش رکنا، اینها بخشی از اظهارات زن 21 ساله ای است که به همراه دیگر دختر و پسر در لانه مجردی بازداشت شده بود.

او داستان خود را به مشاور گفت. کارگر اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: از نوجوانی دختری جاه طلب بودم و می خواستم همه چیز را تجربه کنم.

به همین دلیل وقتی دوستانم در مدرسه از روابط پنهانی خود با پسران جوان صحبت می کردند، من هم دوست داشتم این را تجربه کنم. اولین بار بود که در دبیرستان عاشق «هوشنگ» شدم. حالا به بهانه های مختلف همه معلمان و خانواده ام را گول می زدم و خوش می گذراندم و با «هوشنگ» به گردش می رفتم تا اینکه بالاخره مدیر مدرسه متوجه شد و به پدر و مادرم اطلاع داد.

بعد از سرزنش های زیاد نصیحتم کردند که این عشق های خیابانی پایانی ندارد اما من با اینکه پدر و مادرم اصراری برای ادامه تحصیل نداشتند به همین بهانه مدرسه را ترک کردم. چون معتقد بودند اگر جلوی آنها باشم، چنین رفتاری را دنبال نمی کنم.

در این شرایط، زمانی که 17 سال بیشتر نداشتم، در یک آرایشگاه زنانه کارآموزی گرفتم تا حرفه ای را بیاموزم. اما آنجا از مشتریان و آرایشگرها شنیدم که در آن سن دوست داشتم این مسائل خصوصی را هم تجربه کنم.

به همین دلیل دوباره با «مجید» آشنا شدم، او ۲۲ ساله بود و در حوزه فروش لوازم آرایشی و بهداشتی کار می کرد. این رابطه عاشقانه و کناره گیری های پنهانی به جایی رسید که مجبور شدم سقط کنم. پدر و مادرم که اوضاع را اینطور می دیدند مرا مجبور به ازدواج با «مجید» کردند و او با اصرار و فشار خانواده سر سفره عقد نشست، اما باز هم خانواده «مجید» مرا دوست داشتند.

وقتی زندگی مشترکشان را شروع کردند، متوجه شدم «مجید» با دخترهای دیگر رابطه پنهانی دارد. او راضی به ازدواج با من نبود، بنابراین حتی زمانی که من در خانه بودم، با دختران عجیب و غریب وارد اتاق می شد و من از رفتارهای بی وفایش او عذاب می کشیدم. از طرفی پدر و مادرم به من اجازه طلاق ندادند. البته «مجید» هم حاضر به طلاق نبود چون من پوشش خوبی برای خیانت هایش بودم.

اینگونه بود که یک روز از خانه فرار کردم و به همراه «نیوشا» (یکی از دوستانم) خانه مجردی گرفتیم و هر کدام با پسر دیگری رابطه برقرار کردیم.

بازدیدهای مشکوک به خانه آنقدر زیاد بود که در نهایت همسایه ها با ۱۱۰ تماس گرفتند و پلیس با دستور قضایی ما را دستگیر کرد. الان هم با اینکه از این رفتارهای زشت و انتقام خیانتکارانه پشیمانم اما «مجید» را هم مقصر نابودی زندگیم می دانم! میل…

تحقیقات قانونی و اقدامات قضایی در خصوص این حادثه ناگوار به دستور سرگرد عامری (رئیس کلانتری آبکوه مشهد) در اداره مشاوره و مددکاری کلانتری آغاز شد.

داستان واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: خراسان

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=165765

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.