به گفته بازار، زمانی که بحران بدهی آرژانتین در سال 2001 آغاز شد، مارتین گوزمان دانشجوی جدید در دانشگاه ملی لاپلاتا آرژانتین بود، زمانی که کشور در رکود و ناآرامی شدید فرو رفته بود. گزمن شاهد بحران عظیم اقتصادی در آرژانتین بود و همین امر او را بر آن داشت تا در مقطع کارشناسی ارشد در رشته اقتصاد تحصیل کند.
پس از دو دهه، زمانی که دولت آرژانتین دوباره ورشکست شد. این مارتین گازمن، رئیس وزارت دارایی آرژانتین بود که با مقامات صندوق بین المللی پول برای مذاکره درباره تمدید وام 44 میلیارد دلاری ملاقات و مذاکره کرد. تجدید ساختار بدهی آرژانتین در سال 2020 نتیجه یک برنامه نجات بدهی شکست خورده در گذشته بود.
او اکنون یکی از اقتصاددانان برجسته و مسئول است که معتقد است: چارچوب بلندپروازانه ای که با مداخله مستقیم بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در پایان جنگ جهانی دوم برای حفظ رشد و ثبات اقتصادی در آرژانتین تعریف شد، هرگز به اهداف خود نرسیده است. اهداف ماموریت ها
گازمان که سال گذشته پس از اختلافات سیاسی در دولت آرژانتین استعفا داد، گفت: مکانیسم فعلی در آرژانتین تنها بی عدالتی و بی ثباتی را در اقتصاد جهانی افزایش می دهد.
بازپرداختی که گازمان با آن مذاکره کرد، بیست و دومین دور توافقات بین آرژانتین و صندوق بین المللی پول بود. با این حال، رکود ریشه کن نشد و با تورم متوسط 140 درصدی بدتر شد، بنابراین فقر گسترش یافت و خاویر مایلی، رئیس جمهور جدید که خود را «آنارشیست-سرمایه دار» می خواند، فرماندهی آن را به دست گرفت. موردی که همین هفته 50 درصد پزو آرژانتین را تضعیف کرد.
سوال اساسی که اکنون مطرح می شود این است که آیا چارچوب اقتصادی تعریف شده در قرن بیستم برای آرژانتین قادر به پاسخگویی به نیازها، تنش های ژئوپلیتیکی و تغییرات آب و هوایی محیط اقتصادی کنونی جهانی است؟
پاسخ به این سوال باعث تضاد بین مکاتب فکری شده است که به دنبال حل مشکلات اقتصادی آرژانتین هستند.
صندوق بین المللی پول اولین بار در سال 1944 در کنفرانس برتون وودز ایجاد شد که هدف اصلی آن نجات کشورهایی بود که با مشکلات مالی مواجه بودند. در عین حال، ماموریت اصلی بانک جهانی کاهش فقر و سرمایه گذاری در توسعه زیرساخت های اجتماعی در کشورهای توسعه نیافته (به ویژه آفریقا) و در حال توسعه بود. این دو نهاد با تفکر اساسی به نام اجماع واشنگتن تأسیس شدند و همیشه بر مالکیت فردی، تجارت آزاد، مقررات زدایی و اولویت سرمایه گذاری خصوصی تأکید داشتند.
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد در نشست پاریس در تابستان امسال گفت: پس از هشتاد سال، ساختار چارچوب مالی اقتصاد جهانی به دلیل عدم کارکرد مناسب و ناکارآمدی آن منقضی شده است.
اجماع واشنگتن که زمانی مورد ستایش قرار می گرفت، اکنون به دلیل درک رو به رشد نابرابری و نیاز به اقدام جمعی در مورد تغییرات آب و هوایی بی اعتبار شده است.
این تضاد بین ماموریت ها و نهادها در سال های اخیر افزایش یافته است. عواملی مانند بحران کرونا و افزایش قیمت سوخت و مواد غذایی پس از جنگ در اوکراین، کشورهای با درآمد پایین و متوسط را به شدت در بدهی قرار داد. اگرچه دامنه و حجم مشکلات اقتصاد جهانی به شدت افزایش یافته است. اما صندوق بین المللی پول و بانک جهانی همیشه بر روش های قبلی خود تکیه می کنند.
اکنون با حضور وام دهندگان خصوصی و چین در صحنه تامین مالی بدهی کشورها، راهکارهای حل بحران بدهی دشوارتر شده است. بر اساس تحلیل بانک جهانی که روز چهارشنبه منتشر شد، بدهی به یک بار فلج کننده برای فقیرترین کشورها تبدیل شده است. زیرا کشورها باید هزینه های بهره بدهی را پوشش دهند و به همین دلیل سرمایه گذاری در بخش های بهداشت عمومی، آموزش و حفاظت از محیط زیست را متوقف کردند.
به گفته گیتا گوپینات، معاون اول مدیر عامل صندوق بین المللی پول، روز دوشنبه؛ سازوکارهای اقتصادی بین المللی برای حل مشکلات امنیت ملی یک کشور خاص طراحی نشده اند. اکنون می توان رفتار برخی از کشورها را دید که تصمیمات استراتژیک می گیرند و بدون قاعده و داور در بازی به شدت رقابت می کنند.
وقت آن است که در مورد برتون وودز تجدید نظر کنیم
آرژانتین، دومین اقتصاد بزرگ آمریکای جنوبی، ممکن است فاحش ترین شکستی باشد که توسط مکانیسم اقتصادی جهانی توافق واشنگتن (اقتصاد باز) تداوم یافته است. گاسمن در خصوص نحوه برخورد با بدهی ها گفت: حتی اگر در مورد آرژانتین حکمرانی تغییر نکند، می توان شاهد تغییراتی در نحوه انجام سیاست بود.
کشورهای نوظهور برای سرمایه گذاری در بهداشت عمومی، آموزش، توسعه شبکه های حمل و نقل و تاب آوری در برابر تغییرات آب و هوایی به سرمایه عظیمی نیاز دارند. اما برخی از کشورهایی که بخشی از سرمایه اولیه را از طریق بدهی تامین مالی کردند، به دلیل درک اغراقآمیز بازار از ریسکی که این کشورها به عنوان وام گیرنده تحمیل میکنند، با هزینههای وامگیری بالایی مواجه شدند.
مشکل فاجعهبار این است که کشورهای نوظهور معمولاً وامهای خارجی را به یورو یا دلار دریافت میکنند و بنابراین پرداختهای آنها با افزایش نرخ بهره توسط فدرال رزرو و سایر بانکهای مرکزی افزایش مییابد، واقعیتی که در دهه 1980 و پس از بحران کرونا در سال 2020 تجربه شد.
گسترش حضور وام دهندگان خصوصی و استفاده از انواع قراردادهای وام، مذاکرات مربوط به فرض بدهی کشور را دشوار و پیچیده کرده است. اما هیچ نهاد داوری حقوق بین الملل در این زمینه وجود ندارد.
پائولا سوباچی، اقتصاددان موسسه سیاست جهانی در دانشگاه کوئین مری لندن، میگوید: «شکاف بزرگی در حاکمیت بینالمللی بدهی ملی وجود دارد، زیرا قوانین موجود برای وامدهی خصوصی اعمال نمیشود». از سوی دیگر، بیشتر طلبکاران خصوصی علاقه مند هستند که شرایط را به نقطه ای برسانند که رفتار بهتری با ذینفعان ارائه شود.
از این رو گازمان و سایر اقتصاددانان خواستار تشکیل یک داور حقوقی بین المللی برای رسیدگی به اختلافات مربوط به بدهی های ملی شده اند.
جوزف استیگلیتز، اقتصاددان ارشد سابق بانک جهانی، میگوید: «هر کشوری قانون ورشکستگی را تصویب کرده است، اما در سطح بینالمللی، ما نهادی متولی قانون نداریم».
با این حال، ایالات متحده بارها با این ایده مخالفت کرده و آن را غیر ضروری خوانده است.
کمک مالی و بازسازی بدهی نیز در بیشتر موارد برای کشورهای دریافت کننده مشکل بوده است. اعطای وام صندوق بین المللی پول به عنوان آخرین راه حل می تواند مشکلات مالی دولت ها را تشدید کند و هزینه بالای استقراض می تواند بهبود اقتصادی را به چالش بکشد.
افرادی مانند گازمان که برای تغییر نهادی فشار می آورند، استدلال می کنند که کشورهای بدهکار به کمک های مالی بیشتر و وام های کم بهره با دوره بازپرداخت طولانی، علاوه بر اصلاحات دیگر نیاز دارند. نتیجه بحث گازمان این است که چالشهای دنیای امروز با چالشهای گذشته متفاوت است و سیاستها و مأموریتها باید هماهنگ و متناسب باشند.