گزارش کردن دنیای مانا روزنامه جمهوری اسلامی با انتشار مطلبی از انتخاب مولوی فیض الرحمن عطایی به عنوان سرپرست کنسولگری افغانستان در مشهد به شدت انتقاد کرد.
در بخشهایی از این مقاله آمده است:
مولوی فیض الرحمن عطایی، فرد معرفی شده به عنوان سرپرست کنسولگری افغانستان در مشهد، یکی از مولوی طالبان است که مدتی پیش مجبور شد با لطایف حیل به عنوان دیپلمات به این سفارت برود. عطایی جایگزین یکی دیگر از دیپلمات های به اصطلاح تحمیل شده توسط طالبان در کنسولگری مشهد به نام «دکتر سلیم» است.
دکتر سلیم همان دیپلماتی است که یک عکاس ایرانی را مخفیانه به کنسولگری افغانستان در مشهد کشاند و او را تا سر حد شکنجه کشت. اگر این ماجرا به صورت اتفاقی فاش نمی شد، شاید این شهروند ایرانی اکنون زنده نبود. پس از این شیرین کاری، این دیپلمات تروریست بدون هیچ پیگرد قانونی از ایران به افغانستان بازگردانده شد.
سرکنسول جدید افغانستان در مشهد نیز یکی از سه آدم ربا معروفی است که چند ماه پیش با خودروی پلاک دیپلماتیک و بدون اطلاع سرکنسول وقت اقدام به ربودن «قاری عیسی محمدی» کردند. [یک چهره سرشناس اپوزیسیون ضد طالبان] می خواستند او را در فرودگاه بین المللی مشهد بکشند و بلافاصله به افغانستان منتقل کنند.
حالا یک سوال ساده پیش می آید. چرا در آخرین روز کاری دولت سیزدهم، بدون در نظر گرفتن ابعاد پیچیده و زوایای تاریک آن، این تصمیم ظریف و البته خطرناک، با عجله و عجله اجرا می شود و ناگهان در همین لحظه، عجیب است؟ امتیازی که به طالبان داده شد؟ چرا با وجود تعداد زیادی از دیپلمات های متخصص، توانمند و با تجربه، هما سعادت بر شانه آلوده این تروریست تروریستی که رسما در ماجرای آدم ربایی دست داشت می افتد؟ چرا چنین فرد مشکوکی رئیس جمهور می شود؟
آیا تا به حال به این فکر کرده ایم که اگر این تروریست ها در آن عملیات آدم ربایی در خاک ایران و در فرودگاه بین المللی یکی از شهرهای بزرگ ایران موفق می شدند، فاجعه ای بدتر از قتل «جمال قشقچی» و آبروی ایران در جهان رخ می داد. در خطر بوده است؟ چگونه می توان یک مرکز بزرگ دیپلماتیک را به کسانی سپرد که سابقه سوء استفاده از مصونیت سیاسی و اعتماد کشور میزبان را برای انجام عملیات تروریستی در آن کشور دارند؟