به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده اردیبهشت ماه امسال با شکایت مرد جوانی آغاز شد. وی که به پلیس تهران مراجعه کرده بود از مفقود شدن همسرش خبر داد و گفت: من و همسرم لیلا سال هاست ازدواج کرده ایم و 2 فرزند داریم. دیروز با بچه هایم بیرون رفتم و وقتی برگشتیم همسرم خانه نبود. فکر می کردم برای خرید از خانه بیرون رفته است، اما هر چه منتظر ماندم، دیگر برنگشت. چند ساعت بعد گوشیش خاموش شد و من نگرانش هستم.
با این شکایت تلاش ها برای افشای راز ناپدید شدن زن جوان آغاز شد.
دو فرزندش گفتند: ما در مدرسه بودیم و وقتی به خانه رسیدیم مادرمان خانه نبود.
در این میان اظهارات مادر و خواهر لیلا سرنخ جدیدی به پلیس داد: آنها گفتند لیلا و همسرش از مدت ها پیش با هم اختلاف داشتند و شب قبل از ناپدید شدن زن جوان که روز تولد بود. در مهمانی یکی از فرزندانشان شاهد دعوای این زوج بودند.
با اظهارات خانواده لیلا، شوهرش به نام داوود دستگیر شد و لب به گفتن حقیقت گشود. او به قتل همسرش اعتراف کرد که جسد او را در بیابان های شرق تهران دفن کرده است.
اعتراف به جنایت خانوادگی
داود در تشریح جزئیات ماجرا گفت: مدتی بود که شیشه مصرف می کرد و در دام اعتیاد افتاده بود. شب قبل از حادثه برای یکی از بچه هایمان جشن تولد گرفته بود. آن شب برای پذیرایی از مهمانان با هم اختلاف پیدا کردیم و چند بار جلوی مهمان با هم دعوا کردیم. فردای آن روز من و برادر شوهرم به پارکینگ رفتیم و با هم شروع به شیشه زدن کردیم. اما ناگهان همسرم آمد و با دیدن این صحنه به شدت عصبانی شد.
وی ادامه داد: وقتی بچه ها به مدرسه رفتند دوباره با هم دعوا کردیم که با عصبانیت نخ یکی از بادکنک ها را دور گردن همسرم پیچیدم و وقتی به خودم آمدم همسرم خفه شده بود.
بدن را زیر تخت کودکان قرار دهید.
متهم ادامه داد: می ترسیدم و می دانستم بچه هایم یک ساعت دیگر از مدرسه به خانه می آیند. برای همین جسد همسرم را زیر تخت بچه ها پنهان کردم، وقتی از مدرسه به خانه آمدند به دروغ گفتم مادرشان عصبانی شده و از خانه بیرون رفته است.
وی ادامه داد: در دو شبی که جسد همسرم زیر تخت بود فرزندانم در یک تخت خوابیدند و گریه کردند و دلتنگ مادرشان شدند. روز سوم که به مدرسه رفتند، ماشین یکی از دوستانم را قرض گرفتم و جسد پتوپیچ را در صندوق عقب ماشین گذاشتم و به منطقه ای در شرق تهران بردم و دفن کردم.
پس از اعترافات این مرد، صحنه جنایت بازسازی و پرونده وی با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه مادر لیلا که لباس مشکی پوشیده بود در جای مخصوصی ایستاد و پرسید. انتقام گرفتن خدمتکار
در حالی که اشک می ریخت گفت: پسرم چند روز پیش خودکشی و به زندگی خود پایان داد. در این مدت همچنان خود را مقصر می دانست و می گفت اگر به حرف دامادمان گوش نمی داد و برای مصرف مواد به پارکینگ نمی رفت، خواهرش را نمی کشتند. او خود را مقصر این حادثه دانست. به همین دلیل خودکشی کرد. من خون دخترم را نمی بخشم و می خواهم انتقام بگیرم.
پسر و دختر مقتول در سن قانونی خواستار قصاص پدر شدند.
وقتی داوود در مقابل داوران ایستاد، اشک پشیمانی ریخت و گفت: می دانم که اشتباه بزرگی کرده ام. من از پدر و مادرم نمی خواهم که مرا ببخشند. فقط می خواهم مرا حلال کنند. من از مرگم راضی هستم.
وی در تشریح جزئیات این درگیری گفت: به اصرار همسرم لیلا مواد مخدر را ترک کرده بودم و رابطه خوبی با هم داشتیم و او فکر می کرد مواد را ترک کرده ام اما صبح زود که از خواب بیدار شد متوجه شد. من در خانه بودم. ناید همه جا دنبالم آمده بود. او به داخل پارکینگ رفت و من و برادرش را در حال مصرف مواد مخدر دید. برای همین عصبانی شد. از دیدن او در پارکینگ تعجب کردم. در همین لحظه لوله از دستم افتاد و شکست.
وی ادامه داد: وقتی لیلا متوجه شد که او دوباره به مواد مخدر بازگشته است، حالش بد شد. سعی کردم آرامش کنم اما نشد. وقتی بچه ها در مدرسه بودند با هم دعوا کردیم و او گفت اگر مردی خفه ام کن. نخ بادکنک را هم دور گردنش پیچیدم و مقاومت نکرد. وقتی به خودم آمدم لیلا داشت خفه می شد. دفاعی ندارم و شرمنده پدر و مادرش هستم.
در پایان دفاعیات متهم، قضات وارد دادگاه شدند و وی را به دادگاه اعزام کردند انتقام گرفتن محکوم کرد
