برای آرام کردن گفتگو، کیسینجر با پیشنهاد یک بسته تسلیحاتی 180 میلیون دلاری برای مصر، علاوه بر تجهیزاتی که مروان از سیا برای مسائل امنیتی ریاست جمهوری دریافت می کرد، آغاز کرد. این لیست شامل: بمب، موشک های تاو، ماوریک و والی، بیست و چهار هلیکوپتر Huey B و شانزده فروند فانتوم F4 بود. هیچ راهی برای کنگره برای تصویب چنین فهرستی وجود نداشت. کیسینجر سپس یک عملیات پرچم دروغین را پیشنهاد کرد که در آن سلاح به عربستان سعودی فروخته می شد و به مصر منتقل می شد. کیسینجر به سادات هشدار داد که دیگر رهبران عرب را در مورد این رابطه تسلیحاتی جدید مطلع نکند. زیرا اگر فاش شود «به نابودی سیاسی من در آمریکا می انجامد» و با توجه به اینکه 6 ماه قبل از آن مصر جنگ علیه اسرائیل را آغاز کرده بود، قطعاً همینطور خواهد بود. در واقع، سالها قبل از تحویل بسته کیسینجر بود. اما زمانی که اتحاد جماهیر شوروی ارسال تسلیحات به مصر را قطع کرد، این فهرست به عنوان یک نامه غیر رسمی عمل کرد. سادات ابراز خرسندی کرد. فهمی می گوید یک کلمه را باور نکردم.

اکنون کیسینجر طرح قنیطره دایان را به عنوان ایده خود ارائه کرد و از سادات خواست که در مورد آن به اسد چیزی نگوید. کیسینجر یک عکس ماهواره ای از قنیطره به اسد نشان داد و توضیح داد که چگونه می توان بخش قابل توجهی از شهر را به سوری ها بازگرداند. کیسینجر خاطرنشان کرد که دایان می‌خواهد سوری‌ها نیروهای خود را تا حدود دو کیلومتر از خطوط کنونی خود خارج کنند و اسرائیل باید تپه‌های اطراف قنیطره را برای حفاظت از شهرک‌ها حفظ کند. سادات برای هر ایده پاسخ های یک کلمه ای می داد: “غیرقابل تصور!” و احمق است!” او به آخرین گفتگوی فیلد مارشال اسماعیل با اسد اشاره کرد که در آن رهبر سوریه بر قلمروی فراتر از خط 6 اکتبر اصرار داشت. با این حال، سادات فکر می کرد که اگر سوری ها “قنیطره را به طور کامل و هیچ چیز دریافت کنند، اوضاع را می توان مدیریت کرد.” سادات قول داد که چنین چیزی به او اجازه می دهد تا “100 درصد” از حمایت اعراب را تضمین کند. سادات پرسید که آیا خط نظامی اسرائیل عقب نشینی می کند یا نه. در پاسخ، کیسینجر از برداشت دایان استفاده کرد. ” با این برداشت، فکر می کنم شما سادات مشتاق شد. آنها موافقت کردند که هارولد سندرز و مروان را بفرستند تا رهبران عربستان سعودی، کویت و الجزایر را در جریان بگذارند و سیگنالی عمدی از دخالت مصری-آمریکایی ارسال کنند. در همین حال، کیسینجر در حال دیدار با ملک حسین در امان بود.

دوشنبه 6 مه 1974 اورشلیم. کیسینجر بعد از ظهر از امان بازگشت و با مایر در دفتر نخست وزیری دیدار کرد. زیرا اعتصاب کنندگان در مقابل محل سکونت او چادر زده بودند. آنها بنرهایی در دست داشتند که از کیسینجر می خواستند قنیطره را ترک نکند. یک شهر ارواح که تعداد کمی از اسرائیلی ها یا عرب ها توانسته بودند آن را روی نقشه پیدا کنند، ناگهان برای هر دو طرف اهمیت کیهانی پیدا کرد. ماهیت درگیری اعراب و اسرائیل به گونه ای است که آنچه یک طرف می خواهد بلافاصله برای طرف دیگر غیرقابل قبول می شود. آنها این بار در اتاق کابینه نخست وزیری جلسه ای برگزار کردند. به عنوان بخشی از تاکتیک های مذاکره، کابینه اسرائیل طرحی را در غیاب کیسینجر تصویب کرد که بسیار کمتر از انتظاراتش بود. این نقشه قنیطره را تحت نظارت سازمان ملل به دو قسمت تقسیم کرد: منطقه شرق جاده اصلی تحت مدیریت مدنی سوریه خواهد بود. غرب جاده تحت مدیریت مدنی اسرائیل. کیسینجر گفت: این طرح به طور کامل توسط سعودی ها و مصری ها رد خواهد شد. آنها تنها در صورتی حاضر خواهند بود که اسد را تحت فشار قرار دهند که تمام قنیطره به او پیشنهاد شود. او گفت که حتی ایالات متحده نیز در حمایت از طرح جدید اسرائیل مشکل خواهد داشت. دایان به این واقعیت اشاره کرد که طبق درخواست کیسینجر، نیروهای اسرائیلی در غرب قنیطره خواهند بود. کیسینجر اصرار داشت که اسرائیل باید تمام قنیطره را رها کند.

آنها در این نقطه به عقب و جلو رفتند تا اینکه سرانجام گور گفت که در حالی که باید تپه ها را حفظ کنند، می توانند بین آنها حرکت کنند. دایان موافقت کرد که ممکن است بین تپه ها “خط فرورفتگی” وجود داشته باشد. کیسینجر پاسخ داد: «عالی. به عنوان [کیسینجر] وی در خاطرات خود می گوید: زمانی که اسرائیلی ها خط دفاعی خود را به سمت غرب قنیطره حرکت دادند، مشخص بود که مذاکرات در مورد مسائل جزئی شکست نخواهد خورد. او توضیح می دهد: «در دیپلماسی گام اول بسیار مهم است. کیسینجر هیجان زده برخاست و به اختصار گفت: آنها باید نقشه ای بسازند که خط نظامی اسرائیل و خط نظامی سوریه را نشان دهند که اسرائیل قلعه های تپه خود را در آنجا حفظ می کند. اما او به آنها گفت: «تا می توانید [خط را] آن را مستقیماً و تا جایی که می‌توانید عمیقاً نشان دهید.» آلون از اینکه کیسینجر انتظار داشت اسرائیل یکی پس از دیگری امتیاز بدهد، شکایت کرد. …. یک کیلومتر با خط 6 اکتبر فاصله دارد، خیلی ممنون می شدم.» او فکر می کرد که شانس زیادی وجود دارد که این خط پذیرفته شود «اگر به طور باورنکردنی کج به نظر نمی رسید».

4