بازار؛ گروه بین الملل: «دزموند لاچمن» در مقاله ای که در سایت تحلیلی نشنال اینترست منتشر شده، نوشت: دموکراسی نظریه ای است که در آن مردم عادی می دانند چه می خواهند و شایسته آن هستند که به خوبی و با تلاش به آن دست یابند. پس از پیروزی «دونالد ترامپ» در انتخابات 2024، مردم آمریکا به زودی متوجه خواهند شد که مانچان چیست. اگر ترامپ برنامه اقتصادی ای را که در جریان مبارزات انتخاباتی اعلام کرده بود اجرا کند، اقتصاد آمریکا در چهار سال آینده با چالش های بسیار سختی روبرو خواهد شد.
ما با سیاست بودجه ترامپ شروع می کنیم که بدهی عمومی ایالات متحده را در مسیری واقعا ناپایدار قرار می دهد. رئیس جمهور منتخب وعده داد که در طول مبارزات انتخاباتی مالیات ها را کاهش دهد. وی از جمله وعده تمدید قانون کاهش مالیات و مشاغل سال 1396، کاهش نرخ مالیات شرکت ها از 21 درصد به 15 درصد و حذف مالیات بر مزایای تامین اجتماعی را داد. با توجه به اینکه جمهوری خواهان احتمالا هر دو مجلس کنگره را کنترل خواهند کرد، ترامپ مشکلی برای تصویب طرح کاهش مالیات تهاجمی خود نخواهد داشت.
اگر ترامپ برنامه اقتصادی ای را که در جریان مبارزات انتخاباتی اعلام کرده بود اجرا کند، اقتصاد آمریکا در چهار سال آینده با چالش های بسیار سختی روبرو خواهد شد.
حتی قبل از پیروزی ترامپ در انتخابات، دفتر بودجه کنگره (CBO) هشدار می داد که کشور در مسیر بدهی عمومی خطرناک ناپایدار قرار دارد. بر اساس سیاست های فعلی، انتظار می رود کسری بودجه برای چند سال آینده حدود 6 درصد تولید ناخالص داخلی باقی بماند. در همان زمان، پیش بینی می شد که تا سال 2034 نسبت بدهی عمومی به تولید ناخالص داخلی از 120 درصد تولید ناخالص داخلی فراتر رود. این امر، نسبت بدهی به درآمد دولت ایالات متحده را در سطح بالاتری نسبت به بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم قرار می دهد.
پیشنهادهای بودجه ترامپ به طور قابل توجهی وضعیت خطرناک بدهی عمومی را بدتر می کند. بر اساس گزارش کمیته بودجه، پیشنهادات کاهش مالیات ترامپ در دهه آینده 7.75 تریلیون دلار به بدهی ملی اضافه خواهد کرد. این نسبت بدهی عمومی به تولید ناخالص داخلی را تا سال 2035 به 143 درصد افزایش می دهد.
یکی از آسیبپذیریهای اقتصادی ایالات متحده این است که دولتها و بانکهای خارجی، از جمله بانک مرکزی چین، بخش بزرگی از بدهیهای این کشور را در اختیار دارند و به کسری بودجه بزرگ کمک میکنند. این احتمال بسیار واقعی را افزایش می دهد که ایالات متحده شاهد بازگشت ناظران اوراق قرضه و تجربه یک بحران دلاری باشد. مگر اینکه مقامات ایالات متحده نگرش خود را بهبود بخشند، در برخی مواقع باید از دارندگان اوراق قرضه انتظار داشته باشند که برای جبران خطر افزایش مجدد تورم، نرخ بهره بالاتری را در دارایی های اوراق قرضه خود مطالبه کنند. نرخ بهره بالاتر، به نوبه خود، فشار بیشتری بر بودجه دولت وارد میکند و باعث میشود امور مالی عمومی آمریکاییها حتی ناپایدارتر شود.
سیاست اول آمریکا ترامپ ممکن است از سیاست تجاری تلافی جویانه چین و اروپا در قالب تعرفه های بالاتر بر واردات آمریکا پیروی کند.
یکی دیگر از محورهای برنامه اقتصادی ترامپ، توسل به تعرفه های کلان وارداتی است. تعرفه 60 درصدی بر تمام واردات از چین و تعرفه 10 تا 20 درصدی بر همه واردات از دیگر شرکای تجاری ایالات متحده اعمال خواهد کرد. هدف فرضی این تعرفه ها بازگرداندن مشاغل تولیدی و کاهش کسری تجاری است. یکی از اشکالات اصلی استفاده گسترده از تعرفه ها این است که قیمت واردات را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد. که به نوبه خود به جیب مردم عادی می زند و تورم را افزایش می دهد. به گفته موسسه اقتصاد بینالملل پترسون، تعرفههای پیشنهادی ترامپ برای خانواده متوسط آمریکایی در توزیع درآمد متوسط حدود 2600 دلار در سال هزینه خواهد داشت.
یکی دیگر از اشکالات مهم برنامه “اول آمریکا” این است که می تواند اقتصادهای چین و اروپا را که از قبل ضعیف هستند، تحت فشار بگذارد. همچنین ممکن است به سیاست تجاری تلافی جویانه چین و اروپا در قالب تعرفه های بالاتر بر واردات آمریکا منجر شود.
گویی همه اینها دلیل کافی برای نگرانی در مورد چشم انداز اقتصادی آمریکا نیست، ترامپ قول داده است که 11 میلیون مهاجر غیرقانونی را اخراج کند. اگر چنین برنامه ای اجرا شود، بدون شک فشار صعودی بر قیمت مواد غذایی وارد می کند و تولید را در صنایعی که تعداد زیادی کارگر مهاجر را به کار می گیرند، مختل می کند.
بهترین نتیجه اقتصادی که می توانیم در دولت دوم ترامپ به آن امیدوار باشیم این است که ترامپ از بسیاری از پیشنهادات اقتصادی خود در طول مبارزات انتخاباتی عقب نشینی کند. در غیر این صورت، ما باید برای بازگشت نهایی دارندگان اوراق قرضه، فرار از دلار آمریکا و یک سورتمه اقتصادی بسیار سخت آماده شویم.