محمد زاهدی اصل / مددکار اجتماعی و استاد دانشگاه.
هدف امروز: دنیای امروز دنیای ارتباطات است. در سایه ارتباطات مرزها شکسته شده و دهکده جهانی است. امروزه همه انسان ها با یکدیگر خویشاوند هستند و در سرنوشت خود سهیم هستند. بر این اساس با ظهور ابزارهای هوشمند، ارتباطات به شکل ها و ابزارهای مختلف به واقعیت تبدیل شد و به نوعی مردم به این مشکل رسیدند که مانند گذشته لزومی به برقراری ارتباط واقعی و عینی نیست، بلکه بسیاری از نیازهای امروزی قابل حل است. آنها به صورت مجازی با ابزارهای هوشمند انجام می شوند. به عنوان مثال، مردم برای پرداخت قبوض خود نیازی به مراجعه به بانک ندارند، بلکه در خانه بنشینند و تمام تراکنش ها و نقل و انتقالات مالی خود را از طریق اینترنت انجام دهند. همچنین تمامی انتقال علمی و اطلاعاتی از طریق فضای مجازی انجام می شود. از طرفی در گذشته فضاهای علمی و دانشگاهی مبتنی بر ارتباطات سنتی بود، یعنی پایان نامه ها، رساله ها و گزارش ها و نوشته های علمی بین معلمان و دانشجویان رد و بدل می شد و در نهایت کاستی ها به یادگار می ماند و دانش آموزان ملزم به انجام آن می شدند. . من از اصلاحات اطلاع داشتم، اما امروزه این نوع کارها در دنیای مجازی انجام می شود و بسیاری از نیازها از طریق ابزارهای هوشمند برآورده می شود. در دنیای واقعی افراد با دوستان، خانواده و… زانو به زانو می نشینند و بحث می کنند، بحث می کنند و تبادل اطلاعات می کنند، اما در دنیای مجازی حتی اگر چهره طرف مقابل را ببینید، کیلومترها دورتر است. شما با وجود این دنیای مجازی و ابزارهای هوشمند افراد را از هم جدا می کند و همه چیز را ساختگی و ساختگی جلوه می دهد و این بدان معناست که زندگی هوشمند علاوه بر مزایایی که دارد، تهدیدی برای زندگی مردم نیز محسوب می شود. این در حالی است که حضور واقعی و حضور مجازی دو موضوع متفاوت هستند. علاوه بر این فضای مجازی مشکلاتی ایجاد می کند و گلایه هایی دارد.
از سوی دیگر، امروزه مردم به ویژه نسل جوان غرق در ابزارهای جدید هستند، زیرا به اوقات فراغت توجهی نمی شود و دولت و نهادهای ذیربط به خوبی به وظایف خود عمل نمی کنند. در این میان مسئولان باید فضاهای ورزشی را فراهم کنند و امکاناتی را ایجاد کنند که استفاده از آن به صرفه باشد. مثلا در سبد خانوار چند درصد از بودجه به گذران اوقات فراغت اختصاص می یابد؟ در حالی که تفریح برای مردم یک ضرورت ضروری است. بنابراین وقتی این وضعیت وجود ندارد، جوانان خود را با انواع گجت های هوشمند سرگرم می کنند.
اینکه آیا دستگاههای هوشمند افراد را باهوشتر یا کندتر میکنند، باید بررسی شود. به نظر من ابزارهای هوشمند می توانند راه را برای هوش هموار کنند، اما به شرط استفاده صحیح. به عنوان مثال، برخی از بازیهای مغزی که از طریق دستگاههای هوشمند انجام میشوند، تا حدودی باعث تقویت ذهن و حافظه میشوند. در این میان اغلب می بینیم که ابزارهای هوشمند جایگزین تفکر سنتی شده اند. به عنوان مثال، بیشتر مردم دیگر نیازی به حفظ شماره تلفن و ضبط هر چیزی که نیاز دارند در دستگاه های هوشمند خود نمی بینند. حالا اگر روزی دستگاه های هوشمند با مشکل مواجه شوند، کل زندگی شما به بن بست می رسد. بنابراین، اگر بیش از حد به ابزارهای هوشمند تکیه کنیم، ذهن و حافظه ما تا حدودی کند می شود. همچنین در مواردی ابزارهای هوشمند علاوه بر سهولت کار، به تنبلی افراد نیز دامن زده است، زیرا در گذشته افراد برای انجام کارهای خود ورزش می کردند، اما امروزه بسیاری از فعالیت ها با تلفن همراه انجام می شود و این مشکل باعث شده است مردم به نوعی تنبل هستند از سوی دیگر نمی توان از محیط جدید و ورود ابزارهای هوشمند به زندگی جلوگیری کرد، زیرا مقابله راه حل مناسبی نیست و مشکلات فرهنگی نیازمند راهکارهای فرهنگی است. به همین دلیل باید با برنامه ریزی و برنامه ریزی از این آسیب جلوگیری کرد.