به گزارش مانیبان، 8 شهریور 1403 چهل و سومین سالگرد انفجار نخست وزیری و شهادت محمدعلی رجایی و محمدجواد بهنار است. این دو که در آن زمان رئیس جمهور و نخست وزیر بودند بر اثر انفجار بمب کار گذاشته شده به شهادت رسیدند. دو ماه پیش از این حادثه، آیتالله خامنهای، نماینده تهران در مجلس، پس از ترور نافرجام در مسجد ابوذر تهران مجروح و در حال بهبودی بود.
جماران در ادامه روایت خود از نحوه مطلع شدن وی از انفجار در دفتر نخست وزیری آمده است:
من مریض بودم و تازه از بیمارستان مرخص شده بودم و در منزلی در حوالی نیاوران در حال استراحت بودم و از اوضاع مطلع شدم؛ یعنی مرحوم شهید رجایی، شهید باهنر و سایر برادران مسائل را با من در میان گذاشتند، اما من نمی توانستم به طور فعال در این رویدادها شرکت کنم. کشور؛ بنابراین، من از محل حادثه دور بودم و بعد از ظهر بود، من هم مریض بودم و در خواب بودم. [قضیّه] چیست؟ گفتند بمبی در دفتر نخست وزیری منفجر شد. من به شدت نگران بودم. گفتم کی اونجا بود؟ گفتند رجایی و باهنر هم آنجا بودند. من به شدت نگران بودم. با وجود ضعف و ناتوانی، به تلفن رفتم، اینجا و آنجا تماس گرفتم، اما خبرها همه متناقض و نگران کننده بود. یکی گفت حالشان خوب است، یکی میگوید زنده بیرون آمدهاند، یکی میگوید جسدشان پیدا نشده، یکی میگوید در بیمارستان هستند، و من تا اوایل غروب در وضعیت فوقالعاده بدی بودم و نگران بودم. من خبر درستی دریافت نکردم گرفتمش تا بالاخره برام روشن شد. فکر می کنم با آقای هاشمی یا حاج احمد آقا خمینی صحبت کردم و گفتند که موضوع اینطور شده است.
احساسات من در آن لحظه طبیعی است، چه احساسی داشتم. ما دو دوست قدیمی و عزیز، دو انقلابی، دو عنصر درجه یک جمهوری اسلامی را از دست داده بودیم و ضایعه بزرگی را احساس کردم، ضایعه داشتم، ناراحت شدم و از طرفی برای کسانی که عاملان این حادثه بودند. عصبانی بودم و به همین دلیل صبح روز بعد صبح زود بیدار شدم، با اینکه خیلی خسته بودم، سوار ماشین شدم و به مجلس آمدم تا در مراسم شرکت نکنم. به ایوان جلوی مجلس آمدم و با ذوق و شوق سخنرانی کردم و دوستانم مرا گرفتند تا زمین نخورم. “من خیلی هیجان زده بودم.”
منبع: جماران