مصطفی هاشمی طبا وزیر جنگ و معاون وزیر اصلاحات در بخشی از مصاحبه خود به بیان نکاتی در خصوص مشکل مدیریتی کشور، بررسی وضعیت اقتصادی دولت ها و … پرداخت. در ادامه بخشی از این گفتگو را می خوانید؛
* آقای هاشمی طبا! به نظر شما مشکل اصلی مدیران ما چیست؟
مهمترین مشکل رهبران کشور ما گرایش به پوپولیسم است. آنها می خواهند خود را برای دیگران از جمله مردم توجیه کنند.
زیرا گفتن حقیقت در بسیاری از موارد از محبوبیت یک فرد می کاهد و این افراد می خواهند بگویند ما آدم های خوبی هستیم که به فکر مردم هستیم. بنابراین به مردم حقیقت گفته نمی شود. حقیقت چیزی است که واقعی است و اتفاق می افتد. آنها سعی می کنند با مردم به گونه ای ملاقات کنند که آنها را برایشان محبوب کند که طبیعتاً کارساز نخواهد بود و مردم پس از مدتی دور خواهند شد.
آنها به من گفتند ما چیزهایی نمی گوییم که ما را خوشحال کند
*شاید به این دلیل است که می خواهند رای مردم را بگیرند و باید این کار را انجام دهند.
بله یکی از آثار و ضعف های دموکراسی رای است و دوست دارند از مردم رای بگیرند. احساس من این است که مردم دوست دارند حرف های خوب را بشنوند نه حقیقت را. من در دو دوره ریاست جمهوری شرکت کرده ام، خیلی از نزدیکانم به من گفته اند که لااقل کاندیداهای دیگر حرف هایی می زنند که ما دوست داریم، اما شما از اول دل ما را خالی می کنید. آنها هم گفتند که یک سری قول می دهند اما اگر قولی ندهی چه می شود.
از طرفی وقتی به اصل مسئله و واقعیت ها توجه نمی شود، کسانی که آسیب می بینند خود مردم هستند. این کشور مانند گاو شیری است که به طور مداوم به آن شیر داده نمی شود. در چند سال اخیر ما فقط از شیر این گاو استفاده کرده ایم و کشور ما هر روز ضعیف تر و سخت تر شده است.
ایالت کشور ازهر من شمس است.
* به نظر شما مسئولان ما واقعیت ها را می دانند و چیز دیگری به مردم می گویند یا نمی دانند؟ مثلا اگر شما کاندیدای پستی هستید شرایطش را می دانید؟
آنچه در کشور ما می گذرد ازهر من شمس نام دارد. حتی مردم کودن هم اطلاعات و آگاهی هایی در مورد وضعیت کشور ما پیدا کرده اند. درست است که یک سری مسائل سیاسی و تاریخی وجود دارد که نمی توان درباره آنها گفت که اگر اتفاقی می افتاد بهتر بود یا نه، اما آلودگی و کمبود آب، آلودگی رودخانه ها، فرونشست زمین، آلودگی خاک و …. ، نیستند. آنها دیگر حدس و گمان نیستند، واقعیت هایی هستند که باید با آنها روبرو شوند، البته آنها با مشکلات مشابهی روبرو نیستند و به راحتی از آنها چشم پوشی می کنند.
ما می خواهیم وانمود کنیم که به فکر مردم هستیم.
مسائل سیاسی چند وجهی است. اگر یادتان باشد در انتخاباتی که در فلسطین برگزار شد، حماس پیروز شد، اما آمریکا قبول نکرد و گفت ما تحمل نمی کنیم و جنگ بین طرفداران محمود عباس و هنیه درگرفت و ماجرا به درازا کشید. . اینجا بهتر بود اسماعیل هنیه می گفت محمود عباس دوبار نخست وزیر می شود یا الان چه شد. خب، ترجیح نیز موضوع بسیار دشواری است و نمی توان با قطعیت در مورد آن صحبت کرد.
اما در کشور ما با مشکلاتی مواجه هستیم که خوب و بد آن قطعا مشخص است و همچنان در طرف بد هستیم. چون می خواهیم وانمود کنیم که با مردم دوست هستیم و به آنها اهمیت می دهیم و سعی می کنیم آنها را به سمت خود جذب کنیم، اما این اتفاق نمی افتد.
در 40 سال گذشته ما فقط از ثروت کشور خورده ایم.
مقاله ای با عنوان «توسعه در زندان اندیشه و تخیل» نوشته ام. من به این موضوع اشاره کرده ام که آقای بیزیکیان در تریبون تجاری گفت که مشکل معیشت مردم را به هر قیمتی حل می کنم.
مسئله معیشت مردم در گرو توسعه است، نمی شود کشور توسعه پیدا نکند و معیشت مردم بهبود پیدا کند. بنابراین، توسعه به تصور برخی افراد وارد شده است و چیزی نیست که کسی متوجه آن شود. در 40 سال گذشته ما فقط به نام ارتقای سطح زندگی مردم از ثروت کشور خورده ایم. حتی تامین نان و گوشت افراد توسعه نیافته نیز ممکن نیست.
در زمان میرحسین موسوی مشکلات کشور قربانی جناح بندی ها نشد
* ارزیابی شما از عملکرد اقتصادی دوران میرحسین موسوی که وزیر وقت هم بودید چیست؟
منظم ترین دوره با همه مشکلات دوره آقای موسوی بود. برخلاف آنچه درباره وجود تفکرات سوسیالیستی در دوران ریاست جمهوری ماسر حسین موسوی گفته می شود، در آن زمان مشخص بود که دو جناح در دولت وجود دارد. یکی از چپ و یکی از راست. اینکه جناح بندی در مناظره ها وجود داشت درست نبود. فرض کنید اصغر اولادی از بانکداری اسلامی که توسط نوربخش ارائه شد، حمایت کرد. از طرفی من و آقای توکلی که اختلافات زیادی داریم، مخالف هم بودیم و اینطور نیست که خیلی از مسائل فدای جناح بندی شد.
در دوره آقای موسوی که وزیر صنعت بودم 12000 مصوبه اصولی برای ایجاد صنایع برای بخش خصوصی دادم و بعد در برنامه های مهم انقلاب 70 درصد اعطا شده متعلق به خصوصی بود. بخش همه چیز سازماندهی شده بود و اگر کمبودی در کشور وجود داشت، آن کمبود به طور مساوی توزیع می شد. الان هم اگر بخواهیم سیاست اختلافات داخلی و خارجی را از بین ببریم، دولت باید آن را در یک نظم درست ایجاد کند. مردم وقتی ببینند روشی وجود دارد که به نفع خودشان و جامعه است راضی می شوند و از این مهجوریت اقتصادی نجات پیدا می کنیم.
انتخاب وزرا به هیچ وجه بر اساس شایستگی نیست
* آیا مدیران ما از نظر عملکردی سواد کافی دارند؟ اگر به شما اجازه تشکیل کابینه داده شود، مسئولیت چند نفر در دولت را بر عهده نخواهید داشت؟
به طور کلی در کشور ما انتخاب وزرا به هیچ عنوان بر اساس شایستگی نبوده است. انتخاب من به این دلیل نبود که یک آدم صنعتی بودم. علیرضا افشار به من گفت که آقای بهنر پرسیده است چه کسی باید به عنوان وزیر صنعت انتخاب شود و من به ایشان پیشنهاد داده ام. این در حالی بود که فقط چند ماه از آشنایی من می گذشت. زمانی که طلبه بودم منبر آقای بهانر می رفتم و ایشان را از دور می شناختم.
در ملاقاتی که با آقای بهنر داشتم به ایشان گفتم اگر به دنبال نماز شب هستید، بنده نیستم. در جواب به من گفت: باشه و وزیر می شویم. مرحوم سرحدی زاده به شوخی می گفت من هرگز پیچ گوشتی در دستم نگرفته ام. من وزیر کار شدم. بسیاری از افراد دیگر نیز چنین بوده و هستند. و متأسفانه، حتی در حال حاضر، انتخابات اصلا بر اساس شایستگی نیست.