زخم بازگشت یکی از جدیدترین مجموعههای نمایش خانگی به تهیه کنندگی محمدحسین مهدویان است. این سریال از زمان انتشار با بحث های زیادی روبرو بوده است و امروز قصد داریم نگاهی به رفتار یکی از عمیق ترین شخصیت های سریال داشته باشیم.
شخصیت سمیرا یک شخصیت کنترل کننده یا به عبارتی حاکم است. او دوست دارد بر تمام جنبه های زندگی خود و گاهی اوقات زندگی دیگران کنترل کامل داشته باشد. سمیرا دست به هر کاری می زند تا این کنترل را از دست او دور کند.
زمانی که احساس می کنید به هر دلیلی کنترل از دست شما خارج شده است، به شدت تحت فشار و عذاب قرار می گیرید و هر لحظه انتظار دارید اتفاقات بدی بیفتد. گاهی اوقات این استرس ناشی از از دست دادن کنترل به گونه ای می شود که به اقدامات غیر متعارف مانند حمله و گرفتن طرف مقابل یا فریاد زدن متوسل می شود.
فصل جدید این سریال نیز در سکانس هایی سمیرا را در جلسه درمانی نشان می دهد که از همان قسمت اول جنجالی شد و جنجال های زیادی به پا کرد و یاسر درخشان روانشناس نیز به اشتباهات و گاف های این سکانس ها واکنش نشان داد. .
این روانکاو در یادداشتی در این باره نوشت:
به دیدن «پرچم قرمزها» و عبور از خط قرمز در درمان حساس باشید. چه در فیلم و سریال و چه در زندگی روزمره
اینجا سمیرا پیش روانشناس رفت، اما جلسه هیچ شباهتی به جلسه درمانی ندارد، در زیر علائم هشدار دهنده را یکی یکی می گویم، اما اول به این عبارت عجیب توجه کنید، مخصوصاً که شما فرزندی را هم از دست داده اید! آیا این عبارت به مشتری چیزی جز احساس شرمندگی می دهد؟
خوب بودن
نوع درمانگر در اتاق درمان بسیار مهم است و به کلماتی که استفاده می کنند مربوط می شود اما یکسان نیست. برای درک آسانتر این موضوع، در نظر بگیرید که “حضور او” چه احساسی به شما می دهد. در ویدیوی زیر می بینید که درمانگر بودن چه احساسی در شما ایجاد می کند؟ آیا ذهن از بالا به پایین کامل به نظر می رسد؟ سرزنش؟ قاضی؟ کسالت؟ یا از آن همدلی می گیرید؟
خوردن و آشامیدن در جلسه درمانی اصلا خوب نیست!
به خصوص اگر درمانگر به درمان مراجعان بپردازد! هدف یک جلسه درمانی صرفاً گفتگوی درمانی است. هر کار دیگری را می توان یک عمل تلقی کرد و روند گفتگو و معاشرت مشتریان را مختل کرد و یا به منظور کاهش اضطراب استفاده کرد.
ضروری ترین ویژگی یک درمانگر خنثی بودن و قضاوت نکردن است و در این گفتگو بارها این اصل نقض می شود، مثلاً درمانگر 3 بار به صحبت های مراجع گوش می دهد و لحن و حالات چهره او کاملاً دستوری و دستوری است. و بار سوم می گوید: اصلا شنیدی چه گفتم؟
علاوه بر این، در رویکرد تحلیلی، موضوع جلسه در اختیار مراجعه کننده است و روانکاو تعیین نمی کند که در مورد چه چیزی صحبت کند، که در اینجا روانکاوی نیست.
این همان چیزی است که ژاک لاکان، روانکاو فرانسوی می گوید.
روانکاو در موقعیتی قرار دارد که مراجع معتقد است می داند و روانکاو که این اشتباه را مرتکب شده و معتقد است می داند به بیراهه می رود. این برداشت از مراجعه کننده به او کمک می کند تا با روانکاو در ارتباط باشد و این وظیفه روانکاو است که بداند او نمی داند و بنابراین باید به حرف مراجع گوش دهد.
تعیین حدود روان درمانی بخشی از خود فرآیند درمانی است. با توجه به ماهیت خود روان درمانی، نقض مرزها هم برای درمانگران و هم برای مراجع آسیب زا است. کتاب مرزها و مرزها در روانکاوی دکتر گابارد یکی از منابع مناسب برای مطالعه در این زمینه است.
چشمان خود را به چشمان کودکی بیندازید که مادرش قبل از اینکه او را در آغوش بگیرد و قبل از شنیدن قضاوت کند سرزنش کرده است و حالا که بزرگ شده است به او کمک می کند؟ آشنایی تحقیرآمیز؟ با یک غریبه؟