به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از اول دی ماه سال 1400 با ناپدید شدن جوانی به نام افشین آغاز شد.
پدرش که به پلیس آگاهی مراجعه کرده بود به ماموران گفت: پسرم با یکی از دوستانش به نام احسان اختلاف مالی داشت که آخرین بار احسان با پسرم تماس گرفت و با او قرار گذاشت. افشین از خانه خارج شد و دیگر برنگشت، در حالی که تلاش برای افشای راز ناپدید شدن مرد جوان آغاز شده بود، ماموران با خودروی بدون سرنشین وی روبروی کارگاه موزاییک سازی در پاکدشت مواجه شدند و با بررسی تصاویر دوربین های مداربسته متوجه حساب احسان شدند. او آخرین نفری بود که ماشین افشین را جلوی کارگاه موزاییک پارک کرد و فرار کرد. پس از به دست آوردن این سرنخ، احسان شناسایی و دستگیر شد و به قتل دوستش با کمک دو مرد افغان اعتراف کرد. انجام داد
اعتراف به جرم دامداری
او در بازجویی ها گفت: افشین برای من اسناد سفید امضا کرده بود. به همین دلیل مدام باج گیری می کرد. او از این وضعیت خسته شده بود و مدارکش را پس می خواست. به همین دلیل به کشتن او فکر کردم. از دو مرد افغان کمک گرفتم و به هر کدام هفت و نیم میلیون تومان دادم.
او جزئیات را توضیح داد قتل گفت: افشین را به بهانه ای به دامداری کشاندم. به محض اینکه یکی از افغانی از طرف عزیز با چوب به کمر افشین زد. من هم با چوب به سرش زدم و وقتی نشست، فیض الله آخرین ضربه را به او زد. چون با دو نفر که در کارگاه موزاییک پاکدشت کار می کردند اختلاف داشتم، ماشین افشین را به آنجا بردم و پارک کردم تا مزاحم آنها شوم. سپس با کمک دو مرد افغان جسد را در دامداری دفن کردیم.
جسد در انبار علوفه پیدا شد.
بر اساس اطلاعاتی که این مرد در اختیار پلیس قرار داد، بقایای جسد در حالی کشف شد که بررسی ها نشان می داد گردن وی بریده شده است، کارشناسان پزشکی قانونی علت مرگ را ضربه مغزی اعلام کردند، اما تلاش پلیس برای یافتن آثاری از آن انجام شد. دو مرد افغان موفق نشدند و احسان مدعی شد که دو همدستش به مکان نامعلومی فرار کرده اند. احسان پس از تکمیل تحقیقات به اتهام مشارکت در قتل و 8 پرونده در دهمین دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد. انتقال غیرقانونی اموال
در دادگاه چه گذشت؟
در این جلسه والدین درخواست دارند. انتقام گرفتن خدمتکار
احسان با حضور در برابر قضات اتهام قتل را نپذیرفت و اظهارات عجیبی کرد.
وی گفت: من افشین را نکشتم دفعه قبل یکی از افغان ها نزد من آمد و به من گفت که افشین از او خواسته است که ماشینش را جلوی کارگاه موزاییک سازی ببرد زیرا می دانسته که افغانی رانندگی بلد نیست. ، ماشین افشین را خودم گرفتم. به همین دلیل دوربین های مداربسته فیلم من را ضبط کردند. او از قتل چیزی نمی دانست و نمی دانست که دو مرد افغان افشین را کشته اند. الان آنها فراری هستند و من اثری از آنها ندارم.
قاضی گفت: بررسی پیامک های ارسالی به تلفن مقتول نشان می دهد که وی با شما قرار ملاقات داشته است. چه دفاعی داری؟
که متهم پاسخ داد: قبول ندارم. با فشار روانی در پلیس آگاهی به قتل اعتراف کردم، وی درباره اتهام فروش مال دیگران نیز گفت: زمین پدربزرگم را فروختم و اتهام فروش مال دیگران را نمی پذیرم.
در پایان جلسه قضات به شور آمدند و با توجه به شواهد موجود در پرونده احسان را به قصاص محکوم کردند.