به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از یک سال پیش با شکایت زن جوانی آغاز شد. وی که به پلیس مراجعه کرده بود از ناپدید شدن مادر 65 ساله خود به نام اعظم خبر داد.
وی به ماموران گفت: مادرم و برادرم اکبر که معتاد است با هم در باغی در شهرری زندگی می کنند و سرایدار آنجا هستند. من گاهی اوقات به آنها سر می زنم. اما الان چند روزی است که مادر و برادرم مفقود شده اند و من خبری از آنها ندارم و نگران آنها هستم.
با این شکایت ماموران با ردیابی تلفن همراه اکبر 40 ساله وی را در حاشیه شهر دستگیر کردند.
وقتی ماموران از او درباره سرنوشت زن میانسال پرسیدند، وی اظهار داشت که از مادرش خبری نیست اما در بازجویی های بعدی گفت که مادرش به ته چاه آب باغ افتاده است.
جسد زن میانسال در اعماق چاه کشف شد.
با اظهارات معتاد، آتش نشانان راهی باغ شدند و پس از بازکردن چاه، جسد زن میانسالی را که چند روزی بود مرده بود بیرون آوردند.
در حالی که فرضیه آدم کشی اعظم از پسرش احساس قدرت می کرد، اکبر مدعی بود که با مادرش اختلافی نداشته و او را نکشته است.
اما از آنجایی که همه مدارک علیه او بود، اکبر در دهمین جلسه دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
در دادگاه
در این جلسه برادران و خواهران اکبر در جمع داوران حاضر شدند و گفتند: راضی هستیم. انتقام گرفتن ما برادرمان نیستیم و خون مادرمان را می بخشیم. اکبر معتاد است و حتی نمی تواند دیه بدهد. به همین دلیل است که ما دیه نمیخواهیم، بلکه خواستار مجازات برادرمان در جنبه عمومی جرم هستیم.
وقتی متهم در برابر قضات حاضر شد، اتهام آدم کشی مادرش را قبول نکرد.
گفت: آن روز مادرم در باغ کار می کرد و برایم غذا درست می کرد. من هم مواد مصرف کرده بودم و حالم خوب نبود که متوجه شدم مادرم در باغ حضور ندارد. همه جا را نگاه کردم و متوجه شدم که وقتی به دستشویی می رفت، به داخل چاه رفت. سقوط انجام داده است. ترسیدم و از باغ بیرون رفتم.
قاضی گفت: چرا به جای کمک به مادرت فرار کردی؟
متهم پاسخ داد: من معتاد بودم و می دانستم اگر برادرانم از ماجرا مطلع شوند فکر می کنند مادرم را کشته و جسد او را در چاه انداخته ام. از ترس کشته شدن از باغ فرار کردم.
وی ادامه می دهد: صاحب قبلی باغ در آنجا چاه آب غیرمجاز حفر کرده بود و چاه همیشه باز بود، خودم بارها از کنار آن رد شده بودم و اصلا فکر نمی کردم مادرم در چاه افتاده باشد.
قاضی گفت: وقتی آتش نشانان برای بیرون آوردن جسد به باغ آمدند، اعلام کردند چاه بسته است، الان چه دفاعی داری؟
متهم پاسخ داد: دلیل آن را نمی دانم. من در مرگ مادرم مقصر نیستم و صاحب قبلی باغ در مرگ مادرم مقصر است. چون معتاد بودم از باغ فرار کردم اما حالا مرا متهم به قتل مادرم می کنند.
با پایان یافتن دفاعیات معتاد، قضات برای صدور حکم وارد دادگاه شدند.