افزونه پارسی دیت را نصب کنید Sunday, 29 September , 2024
1

اسمارتک نیوز » طناب از گردن 13 زندانی زن و مرد رها شد

  • کد خبر : 117565
اسمارتک نیوز » طناب از گردن 13 زندانی زن و مرد رها شد

روزنامه ایران: ساعت 10 صبح روز چهارشنبه 19 آبان ماه، 13 زن و مرد زندانی با وجود اینکه همچنان لباس زندان به تن داشتند و دستبندهای آهنی به دستانشان بسته بودند در اتاق ولایت دادگستری تهران حضور یافتند. اشک شوق در چشمانشان و لبخند رضایت بر لبانشان چون دقایقی بیشتر با نفس کشیدن هوای آزادی […]

روزنامه ایران: ساعت 10 صبح روز چهارشنبه 19 آبان ماه، 13 زن و مرد زندانی با وجود اینکه همچنان لباس زندان به تن داشتند و دستبندهای آهنی به دستانشان بسته بودند در اتاق ولایت دادگستری تهران حضور یافتند. اشک شوق در چشمانشان و لبخند رضایت بر لبانشان چون دقایقی بیشتر با نفس کشیدن هوای آزادی فاصله نداشتند.
خانواده‌هایشان همدیگر را نمی‌شناختند و وقتی عزیزانشان را می‌دیدند طوری در آغوششان می‌گرفتند که انگار می‌خواستند غم سال‌ها دوری را از دل و ذهنشان پاک کنند.
شور و نشاط این دیدار که کمی آرام شد، علی القاصی مهر رئیس دیوان عالی استان تهران گفت: امروز ۱۳ نفر از محکومان به قصاص با اقدام خداپسندانه اولیای دم که حقشان قانونی بوده است. برای اجرای حکم و تلاش ماموران صلح که برای اجرای حکم با خدا معامله کرده اند و یقینا ثواب آن را از خداوند خواهند گرفت و ما نیز رسما قدردان این کار ارزشمند هستیم تا فرهنگ صلح و تعهد می تواند در کشور ارتقاء یابد و قطعاً انعکاس این کار خداپسندانه بزرگان دم دار تعالی است و پیشرفت جامعه و ارتقای شهرت تأثیر خوبی دارد.
علی القاصی مهر ادامه داد: همه کسانی که به عنوان مجرم زندانی می شوند افراد بدی نیستند و گاهی اوقات این افراد به طور تصادفی، سرنوشت یا شاید مشکلاتی که گریبان خانواده هایشان را گرفته بدون اینکه به آن فکر کنند کشته می شوند. جان برادران دینی خود را گرفتند. لذا تلاش یاران صلح برای جلب رضایت والدین قابل قبول و مایه تاسف است. امیدوارم اکنون که مقدمات بازگشت شما به جامعه فراهم شده است، از گذشته خود درس بگیرید و زندگی شرافتمندانه ای را انتخاب کنید.

نقض حقوق قانونی.
علی صالحی دادستان تهران نیز گفت: از پدر و مادری که با وجود اینکه خداوند متعال حق قصاص را به آنها داده است، اما به عشق خدا و ترویج فرهنگ گذشت و ایثار کمال تشکر ویژه را دارم. از حق قانونی خود و متهمی که برایشان عزیزتر است دست می کشند و در یک تصادف عمدا می کشند. این افراد همواره در پیشگاه خداوند از شرف و قرب خاصی برخوردارند. محمد شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی تهران نیز گفت: تاکنون 10 جلسه آزادی دسته جمعی محکومان به قصاص داشته ایم که این بار این آزادی با حضور رئیس کل دادگستری استان انجام می شود. تهران و دادستان تهران. شورای صلح و سازش دادسرای امور جنایی بنا به دستور رئیس قوه قضائیه چند سالی است که برای جلب رضایت اولیای دم و نجات محکومان از چوبه دار شدن و تلاش تیم صلح و سازش فعالیت خود را آغاز کرده است. تا چوبه دار ادامه دارد. در این مرحله ما توانسته‌ایم رضایت والدین را از 50 تا 60 درصد از زندانیان محکوم به قصاص دریافت کنیم.

رهایی زن جوان پس از 6 سال
دو زن زندانی در لیست آزادی ها بودند. یکی از آنها زن جوانی است که در 24 سالگی به همراه خواهر کوچکترش و سه مرد، پیرمرد ثروتمندی را که در خانه او خدمتکار می کرد، کشتند تا از او سرقت کنند. اما او فقط یک میلیون و دویست هزار تومان گرفت. زن جوان پس از 6 سال با رضایت خانواده مقتول آزاد شد.

رضایت بی قید و شرط به زوج میانسال
12 سال پیش با کمک همسرش مردی میانسال را کشت و جسدش را به بیابان های ورامین برد و به آتش کشید. او می گوید برادر مقتول خواستگار عمه همسرم بود و زمانی که پاسخ منفی دریافت کرد، سال ها پیش خاله همسرم را کشت. این موضوع باعث درگیری دو خانواده شد اما روز حادثه مقتول را به خانه خود دعوت کردیم تا دو خانواده با هم آشتی کنند. اما به دلیل جنایت با هم درگیر شدیم و همسرم او را با چاقو کشت. جسد را داخل خودروی مقتول گذاشتیم و در بیابان های ورامین آتش زدیم. در دادگاه هر دوی ما به قصاص محکوم شدیم اما اولیای دم که فرزندان مقتول بودند به عشق خدا بی قید و شرط ما را بخشیدند.

بخشش پدر
او دو بار به پای چوبه دار رفت، اما هر بار پسرانش که سرپرست او بودند به او مهلت دادند. بالاخره وجدانشان مخالفت کرد و بعد از 11 سال پدر را بخشیدند.
مرد 50 ساله ای می گوید: برای یک موضوع جزئی با همسرم درگیر شدم. قرار بود آخر این هفته بریم خونه یکی از اقوام ولی من کار داشتم. سر این موضوع با هم دعوا کردیم و وقتی به خودم آمدم متوجه شدم همسرم را خفه کرده ام.
به محض آزادی مستقیم بر سر مزار همسرم می روم و از او طلب بخشش می کنم. به او صدقه می دهم و سپس به خانه دو فرزندم می روم. کسانی که به من زندگی دادند. من برای آنها پدر می شوم زیرا تصمیم گرفتم خودم را وقف خانواده ام کنم.
در زندان به مطالعه و حفظ قرآن پرداختم. با وجود اینکه در زندان بودم، به زندانیان کمک کردم تا رضایت داشته باشند. وقتی دیدم زندانیان و هم سلولی هایم چگونه اعدام شدند، فهمیدم که مرگ بسیار به انسان نزدیک است و به همین دلیل سعی کردم رضایت سایر زندانیان را جلب کنم.
زیارت امام رضا (ع) با مادرش
این جوان 36 ساله از احساس آزادی خود پس از 12 سال می گوید: در این سال ها تنها فردی که به دیدن من آمد مادرم بود. خیلی به من دلداری داد و به من گفت که به خدا توکل کنم. پدر و مادر خواهان انتقام بودند اما با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران سرانجام رضایت نامه را امضا کردند. حالا که آزاد شدم می خواهم تمام سختی هایی که مادرم کشیده را جبران کنم. می خواهم او را به زیارت امام رضا (ع) ببرم و بخشی از درآمدم را برای آزادی اسرا اهدا کنم.
15 سال زندان برای کشتن همکاران
او به اتهام قتل دوست صمیمی اش دستگیر شد و علت و انگیزه این جنایت غیرعمد بحث درباره تیم فوتبال مورد علاقه اش و مسائل مالی بود.
رامین می گوید: من طرفدار قرمزها بودم و دوستم طرفدار تیم حریف. ما همیشه با هم دعوا می کردیم اما این بار دعوایمان جدی شد و نمی دانم چه شد که چکشی که کنارم بود را گرفتم و به سرش زدم. 23 سال پیش من مرتکب جنایت شدم و جسد مقتول ساعاتی بعد در خیابانی خلوت پیدا شد و از آنجایی که هیچ سرنخی از من وجود نداشت، پلیس نتوانست من را دستگیر کند. درسته اثری از من پیدا نشد اما عذاب وجدان لحظه ای مرا رها نکرد اما ترسیدم خودم را معرفی کنم. به همین دلیل به زیارت امام حسین علیه السلام رفتم و سپس خواب آن مرحوم را دیدم و خود را معرفی کردم.
وی ادامه داد: پدر و مادر می خواستند انتقام بگیرند اما برای کمک به سالمندان و زندانیان نیازمند وقت گذاشتم و قول دادم پس از آزادی به مقتول صدقه بدهم. در نهایت خداوند آنها را راضی کرد و با رضایت پدر و مادرم پس از 15 سال زندان آزاد شدم.

9 سال زندگی مخفیانه در ترکیه
مرد 48 ساله ماجرای جنایت را اینگونه بیان می کند: 21 سال بیشتر نداشتم و در یک فست فود کار می کردم اما با مقتول درگیر شدم. او قمه درآورد و من چاقو بیرون آوردم و در نهایت او به بهشت ​​زهرا رفت و من که متهم به قتل بودم، فرار کردم و به ترکیه رفتم. من 9 سال مخفیانه در ترکیه زندگی کردم و در این مدت حتی به همسرم هم زنگ نزدم. قبلاً در یک رستوران عربی با هویت جدید زندگی و کار می کردم، اما نمی توانستم تنهایی و بیگانگی را تحمل کنم و 15 سال پیش بالاخره به ایران برگشتم و دستگیر شدم.
او ادامه می دهد: دیدن طنابی که در هر لحظه روی سر شما آویزان است، ترسناک ترین نوع زندگی است. فکر نمی کردم پدر و مادرم مرا ببخشند، اما از صمیم قلب از آنها تشکر می کنم. به خودم قول دادم برای جلب رضایت سایر زندانیان تلاش کنم.

انتهای پیام/

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=117565

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.