آیا تا به حال با افرادی برخورد کرده اید که رفتارشان پر از خشم و نفرت است و حضورشان شما را آزار می دهد؟ افرادی که بیشتر اوقات کینه توز و عصبانی هستند. دلیل کینه و عصبانیت مداوم مردم چیست؟
ممکن است به نظر برسد که مردم همیشه بی دلیل عصبانی و کینه توز هستند، اما دلایل عمیق تری پشت این رفتارها وجود دارد. نفرت احساسی نیست که به طور تصادفی یا بی دلیل ایجاد شود. بلکه معمولاً نتیجه مشکلات روانی، عاطفی و اجتماعی حل نشده است.
در این مقاله نحوه انجام، ما 13 دلیل اصلی در پشت نفرت افراد کینه توز را بررسی می کنیم و به شما کمک می کنیم با درک بهتر ریشه های آنها، با این افراد بهتر رفتار کنید.
1. افراد کینه توز پر از ناامنی هستند
افراد خشمگین که از دیگران متنفرند، اغلب در درون خود احساس ناامنی عمیقی دارند. این افراد اغلب نمی توانند با عیوب و کاستی های شخصی خود روبرو شوند. در نتیجه برای جلوگیری از مواجهه با این احساس منفی، آن را به دیگران منتقل می کنند. برای مثال، اگر فردی احساس کند که به اندازه کافی شایستگی یا جذاب نیست، ممکن است دیگران را پایین بیاورد تا احساس بهتری داشته باشد.
این رفتار مانند سپری است برای محافظت از ما در برابر ضعف ها، اما در واقع این سپر آنها را منزوی می کند. چنین فردی باید بداند که پذیرش نقاط ضعف و کار بر روی آنها مسیر بهتری برای رشد فردی است.
2. نمی توانند مشکلات و مصائب گذشته را رها کنند.
آسیب‌ها و رنج‌های گذشته، اگر برطرف نشوند، می‌توانند منجر به نفرت و رنجش شوند. افرادی که این مشکلات را تجربه کرده اند اغلب در گذشته گیر کرده اند و مردم و دنیا را مقصر می بینند. این افراد به جای تلاش برای التیام و رهاسازی، زخم های خود را چنگ می زنند و آنها را بخشی از هویت خود می کنند.
رها کردن آسیب های گذشته مستلزم تمرین بخشش و پذیرش است. بخشش نه تنها دیگران، بلکه خود را نیز آزاد می کند. با این حال، بسیاری از افراد خودشیفته این کار را انجام نمی دهند، زیرا نمی خواهند در معرض خطر تغییر و از دست دادن کنترل باشند.
3. ترس از دست دادن کنترل
برای برخی افراد، نفرت، رنجش و خشم ابزاری برای حفظ کنترل دیگران هستند. وقتی زندگی پیچیده می شود، افراد انتقام جو سعی می کنند با ایجاد ترس یا تحقیر در دیگران، کنترل را در دست بگیرند. اما این فقط یک توهم است و در نهایت منجر به کنترل بیشتر نمی شود.
ترس از آسیب پذیری یکی از دلایل اصلی این نوع نفرت است. مردم فکر می کنند اگر دیگران را کنترل نکنند ضعیف به نظر می رسند. پذیرش آسیب پذیری و یادگیری اعتماد به دیگران می تواند به این فرد کمک کند تا از این چرخه منفی خارج شود.
4. اثر محیط های سمی.
محیط هایی که هر فرد در آن زندگی می کند یا دائما درگیر آن است می تواند تاثیر زیادی در شکل گیری شخصیت و نگرش او داشته باشد. اگر فردی در محیطی پر از انرژی منفی، احساس گناه و نفرت زندگی کند، این رفتارها به مرور زمان برای او طبیعی می شود.
ترک آن محیط ها می تواند دشوار باشد زیرا در محیطی که به آن عادت کرده اید احساس امنیت می کنید. با تغییرات زیاد در محیط و قرار گرفتن در جمع افراد مثبت و الهام بخش، می تواند به بازسازی نگرش کمک کند.
5. حسادت به موفقیت دیگران.
حسادت یکی از محرک های اصلی نفرت است. افراد حسود به جای الهام گرفتن از موفقیت خود، نیاز به حمله به دیگران را احساس می کنند. این حسادت می تواند از دیدن موفقیت شغلی دیگران، روابط عاشقانه موفق یا حتی شادی ناشی شود.
این افراد به جای تمرکز بر رشد و توسعه شخصی، انرژی خود را صرف تخریب دیگران می کنند. اگر این افراد یاد بگیرند که روی اهداف و توانایی های خود تمرکز کنند، ممکن است نه تنها خود را از حسادت رها کنند، بلکه شادی واقعی را نیز تجربه کنند.
6. احساس درماندگی در زندگی
برخی از افراد احساس می کنند کنترلی بر زندگی خود ندارند. این احساس درماندگی می تواند آنها را به سمت نفرت و عصبانیت سوق دهد. در چنین شرایطی، نفرت به عنوان امکانی برای بازیابی حس قدرت ظاهر می شود.
این افراد باید بدانند که مواجهه با مشکلات واقعی و کار روی خود بهترین راه برای بازیابی حس توانمندی است.
7. علاقه به جلب توجه.
برای برخی، نفرت راهی برای جلب توجه است. این افراد به دنبال ایجاد درگیری یا ارسال نظرات تحریک آمیز در فضای مجازی هستند. این نوع رفتار معمولاً با کمبود عزت نفس و نیاز به تأیید دیگران شکل می گیرد. در چنین شرایطی مردم فکر می کنند توجه منفی بهتر از عدم توجه است.
توجه منفی ممکن است برای مدت کوتاهی جای خالی فرد را پر کند، اما در نهایت این افراد بیشتر از قبل احساس تنهایی و انزوا می کنند.
8. نفرت از خود
نفرت از خود یکی از عوامل اساسی نفرت از دیگران است. افرادی که از خود ناراضی هستند این احساس منفی را به دیگران منتقل می کنند. چنین فردی ممکن است خود را لایق محبت و احترام نداند و این احساس را به عنوان واکنشی به دیگران نشان دهد.
پذیرش خود اولین قدم برای خروج از این چرخه منفی است. کسی که از خود متنفر است نمی تواند دیگران را دوست داشته باشد.
9. ذهن بسته و انعطاف ناپذیر.
افراد رنجیده معمولا ذهنیت خشک و انعطاف ناپذیری دارند. آنها دنیا را سیاه و سفید می بینند و نمی توانند تفاوت ها را درک کنند یا بپذیرند. این افراد زندگی را معادل دوستی و دشمنی، عشق و نفرت، جنگ و صلح می بینند.
این طرز تفکر می تواند منجر به ترس از ناشناخته ها و البته انعطاف ناپذیری شود، انعطاف ناپذیری که منجر به عدم رشد، دشمنی و نفرت نسبت به این دشمن می شود.
تمرین انعطاف پذیری و تلاش برای درک دیدگاه های دیگران و پذیرش نظرات مختلف می تواند به کاهش این ترس ها و در نتیجه تنفر کمک کند.
10. طرح خطا
برخی افراد نمی توانند مسئولیت شکست های خود را بپذیرند و در عوض دیگران را مقصر شکست ها و شکست های خود می دانند. این رفتار به عنوان یک مکانیسم دفاعی عمل می کند که این افراد را از برخورد مناسب با مشکلات واقعی باز می دارد.
پذیرش مسئولیت و تلاش برای تغییر برای خروج از این دور باطل ضروری است. از قدیم الایام گفته اند که شکست پلی برای پیروزی است. در نتیجه باید هر شکست را بپذیرید و با بهبود نقاط ضعف به سمت پیروزی حرکت کنید.
11. سندرم قربانی
شخصی که خود را قربانی می داند ممکن است از این هویت برای توجیه نفرت، خشم و کینه دائمی خود استفاده کند. این افراد دنیا را دشمن و زمان، شانس و همه چیز را مانع خود می بینند. در چنین شرایطی طبیعی است که به جای تلاش برای پیشرفت و موفقیت، خود را قربانی بدانند و از دنیا، مردم، همه چیز و همه کینه توز باشند.
رها کردن این طرز فکر و قبول مسئولیت اشتباهات و شکست ها می تواند به این افراد کمک کند تا به جای نفرت و کینه روی رشد و تغییر تمرکز کنند.
12. ترس از آسیب پذیری و آشکار شدن نقاط ضعف انسان.
نفرت می تواند پوششی برای جلوگیری از آسیب پذیری باشد. برخی مهربانی و درک را ضعف می دانند و ترجیح می دهند با نفرت از خود محافظت کنند. اگرچه ممکن است چنین راه حلی نوعی اعمال قدرت به نظر برسد و موثر ارزیابی شود، اما در نهایت چنین نخواهد بود.
پذیرش آسیب پذیری به عنوان بخشی از انسان بودن می تواند به افراد کمک کند تا روابط سالم تری ایجاد کنند.
13. از دست دادن امید
وقتی مردم امید خود را برای آینده ای بهتر از دست می دهند، نفرت جایگزین آن می شود. آنها به جای تلاش برای تغییر، دنیا را سرزنش می کنند و خشم خود را به گردن دیگران می کشند.
بازیابی امید و یافتن معنای زندگی می تواند به این فرد کمک کند تا از این چرخه منفی خارج شود.
کینه و نفرت؛ زخم های عمیقی که نیاز به التیام دارند.
نفرت اغلب بازتابی از مسائل و مشکلات حل نشده و زخم های عمیق درونی است. شناخت این ریشه ها به ما کمک می کند با مهربانی و درک بیشتری با این فرد برخورد کنیم.
به یاد داشته باشید، نفرت به خودی خود وجود ندارد. بلکه احساسی است ناشی از دردها، ترس ها و ناامنی های انسان. شاید با حمایت و ایجاد فرصت‌هایی برای تغییر بتوانیم به کاهش این نفرت و ساختن دنیایی مهربان‌تر کمک کنیم.
در افسردگی، غم و اندوه به عمیق ترین لایه های زندگی نفوذ می کند و تغییراتی در احساسات و رفتار ایجاد می کند. اگر احساس افسردگی می کنید حتما با کمک یک روانشناس متخصص ریشه مشکل را پیدا کرده و راه حلی برای آن بیابید. برای تماس با مشاور متخصص افسردگی روی دکمه زیر کلیک کنید.
با کمک زبان بدن به آنچه گفته نمی شود بگویید و گوش دهید.
