گزارش کردن صبحگاهاین تصویر از آرامگاه زنده یاد داریوش مهرجویی در فضای مجازی بسیار دست به دست شد که نشان از سید بودن او دارد.
پس از انتشار این عکس، برخورد نامناسب و (به گفته بهرنگ علوی، پس از سال ها فیلمسازی، نام و تصویر شما با یک تکه آجر تزئین می شود) واکنش های منفی کاربران را به همراه داشته است.
سخنان جنجالی منتقد آمریکایی درباره «داریوش مهرجویی»
پس از اعلام خبر قتل داریوش مهرجویی و وحیدا محمدی فر، گادفری چشایر، منتقد آمریکایی که از نزدیک با سینمای ایران آشناست، یادداشتی درباره مهرجویی نوشت.
وی در بخشی از یادداشت خود می نویسد:
زمانی که در اواخر دهه 1990 سفر به ایران را آغاز کردم، مهرجویی، عباس کیارستمی و محسن مخملباف کارگردانانی بودند که بیشتر وقتم را با آنها گذراندم و فرصت آشنایی با آنها را داشتم.
* هر سه نفر دلنشین، مهربان بودند و آثارشان مورد استقبال منتقدان آمریکایی قرار گرفت، اما از برخی جهات راحتتر با مهرجویی ارتباط برقرار میشد، چون انگلیسیاش بینقص بود.
متوجه شدم که او در موضوعات بیشماری به طور گسترده خوانده میشود، بنابراین ما در مورد چیزهای زیادی غیر از سینما گپ زدیم.
رفتارش لجوج و آرام بود.
او در هر پاتوق مدرنیستی در غرب مورد استقبال قرار می گیرد.
به دوستانم می گفتم که با موهای تیره ژولیده و عینک آفتابی اش مرا یاد لو رید می اندازد که همسایه سابق من در دهکده غربی بود.
* «دزد دوچرخه» ساخته دی سیکا فیلمی بود که مهرجویی را به سینما برانگیخت.
در نوزده سالگی برای تحصیل در رشته سینما در UCLA ثبت نام کرد، اما به سرعت ناامید شد.
در حالی که می خواست درباره آنتونیونی و گدار بیاموزد، گفت که معلمانش «از آن دسته افرادی بودند که خودشان نمی توانستند در هالیوود باشند، اما فضای گندیده هالیوود را وارد کلاس کردند و به ما تحمیل کردند».
مهرجویی با انزجار رشته خود را به فلسفه تغییر داد.
*به اعتقاد من او یکی از هنرمندان بزرگ سینماست و هرگز در خارج از ایران به حق خود نرسیده است.
من از خوانندگان (این یادداشت) میخواهم که هر جا ممکن است به دنبال اثر او بگردند.
«گاو» و «دایره مینا» از جمله آثاری هستند که با عنوان «سینمای ایران قبل از انقلاب 1925-1979» در موزه هنرهای مدرن به نمایش درآمده اند. نمایش “گاو” در 5 مهر; «دایره» 1 و 25 نوامبر خواهد بود.