روزنامه جون نوشت: این بار با دستور پزشکان «آقای عارف مسئول رسیدگی به طرح انتقال سرمایه است». پس چی؟ آیا دهه ها بررسی کافی نبود؟ نمی خواهم بگویم به جای نقد، نقد داریم! این بررسی قبلی بود و این مال ماست! با این حال، با این تغییرات سریع در فناوری و هوش مصنوعی و آینده پیچیده بشریت، مسئله سرمایه دیگر به “مکان” مربوط نمی شود، بلکه به “زمان” و یک فضای غیر واقعی مربوط می شود. وقتی دنیا بر این کلمات غلبه کرد، چه چیزی را میخواهید بیان کنید؟
سال ها پیش در یکی از بررسی های قبلی تصمیم گرفته شد که هر یک از وزارتخانه ها به یکی از استان های مرتبط (گردشگری و فرهنگ به فارس یا اصفهان، نفت به خوزستان، کشاورزی به آذربایجان یا خوزستان و…) منتقل شوند اما پس از آن دیدند آیا می توان مدیران وزارتخانه ای مانند وزارت نفت را جابجا کرد و به شهری کم سود منتقل کرد. یعنی منافع شخصی تصمیم گیرندگان مانع تصمیم گیری می شد. اگر به همین برنامه پایبند بودند و هر دولتی دو یا سه وزارتخانه را جابه جا می کرد، همان برنامه تمام می شد که بدون اشکال نبود.
سوال دیگر این است که آیا واگذاری پایتخت برای نجات دولت ها از ترافیک، آلودگی و مشکلات زندگی در تهران است یا برای نجات تهران یا نجات کشور؟ شما همچنین باید این را بدانید تا بفهمید در این تجدید نظر جدید چه اتفاقی می افتد.
دولت ها در آینده نزدیک با توسعه فناوری های جدید بسیاری از مشاغل دولتی و وزارتخانه ها را از دست خواهند داد. برخی از مشاغل به طور کامل حذف می شوند و نیاز به مشاغل جدید احساس می شود. برخی معتقدند هوش مصنوعی بسیاری از مشاغل را از بین می برد، اما درست تر این است که بگوییم، درست مانند دو دهه پیش، هرکسی که توانایی کار با کامپیوتر را داشت، از همکار خود که این توانایی را نداشت جلوتر بود و En را دریافت کرد. در کمتر از دو دهه، هر کسی که در هوش مصنوعی مهارت داشته باشد، از کسی که مهارت ندارد جلوتر خواهد بود. اما این بدان معنا نیست که همه مشاغل باقی خواهند ماند و فقط متخصصان هوش مصنوعی در راس قرار خواهند گرفت. این پیش بینی است که تمام کارهای یک وزارتخانه در یک سیستم انجام شود.
در این زمان، بسیاری از وزارتخانه های دولتی صرفاً نان آوران یا کارمندان غیر ضروری را جمع آوری کرده اند. این اعتراف هر کسی است که مدتی است از ساختار داخلی وزارتخانه ها یا نهادهای ما اطلاع دارد. در آینده نزدیک، تحمل این شرایط برای هر سیستمی دشوار خواهد بود. با این اوصاف «انتقال سرمایه» که باید دوباره بررسی شود، بیشتر شبیه شوخی به نظر می رسد. از هاشمی در دولت سازندگی گرفته تا همه روسای جمهور بعد از او، هیچ کدام در این باره حرفی نزده اند و هزینه ای هم نکرده اند. اما دولت ها همیشه با مشکل مدیران پرواز دست و پنجه نرم می کردند و نمی توانستند آن را حل کنند، چه رسد به اینکه انتقال کل دولت با همه وزارتخانه ها و نهادهای دولتی را مدیریت کنند. هزینه چنین کاری قابل ذکر نیست.
همین الان می توان فرض کرد که حتی اگر فرض کنیم که انتقال پایتخت مشکل پایتخت نشینان جدید را حل کند، به معنای واقعی از مشکلات تهران کاسته نخواهد شد. شهرها به همین وضعیت ادامه خواهند داد. آیا وابستگی به مدیران دولتی در شهرهایی که در تهران هستند کاهش یافته است؟ گاهی تا 90 درصد از مسافران پروازها مقامات دولتی هستند. عده ای هم با راننده و ماشین دولتی هزار کیلومتر یا بیشتر تا تهران می روند تا در جلسه چند کلمه ای بشنوند و برگردند.
قبل از ساخت مترو – حتی در خطبه های مرحوم هاشمی – گفته می شد که مترو ترافیک تهران را نجات می دهد، اما اوضاع بدتر شد. گفتند تلفن های همراه این کار را می کنند، اما نمی کنند. بعد گفتند دولت الکترونیک صرفه جویی می کند اما الان ارتباط با سازمان های دولتی هم الکترونیکی و هم حضوری باشد! «کانتینر» پایتخت بزرگ و بزرگتر شد و «کانتینر» آن نیز پیدا شد. جاده هایی که هرگز وجود نداشتند ساخته شدند و اکنون بسته شده اند! صدها هزار پلاک شهری به صورت آنلاین در خیابان های تهران می چرخند و تعداد وحشتناکی از اتباع نیز حضور دارند.
آقای رئیس جمهور بهتر است ماموریت دوم را به معاون اول خود بسپارید که به او بگویید خداوکیلی بر اساس نتایجی که بعد از چهار یا هشت سال به دست آمده به عنوان معیار کار همان ماموریت را به مردم ارائه خواهد کرد. دولت اصولگرا، مصمم و نتیجه گرا.