در مرحله بعد از ثبت نام کاندیداها و قبل از اعلام صلاحیت ها، در حالی که چهره هایی مانند جلیلی، قالیباف و زاکانی با اطمینان نسبی از صلاحیت خود در حال طراحی و راه اندازی ستاد بودند و طرفداران آنها در فضای مجازی نیز حضور داشتند. خجالت زده جبهه اصلاح طلبان و دولت سیزدهم دو شرط سیاسی جداگانه گذاشتند.
پس از اظهارات خاتمی مبنی بر حضور مشروط در انتخابات، جبهه اصلاحات در اقدامی پرخطر و پیشگیرانه سه نفر را به عنوان کاندیدای خود معرفی کرد و اعلام کرد در صورت تایید نشدن این سه نفر کاندیدای انتخابات نخواهد شد. این اقدام مانند یک قمار بود زیرا بسیاری آن را پاسی از شورای نگهبان برای رد صلاحیت قطعی این سه نفر و احیاناً تایید چهره هایی مانند شریعتمداری و همتی برای ناراحتی اصلاح طلبان می دانستند.
از سوی دیگر دولت ها با امضای توصیه نامه ای برای اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بازی شانسی را آغاز کردند که با علنی شدن نامه و رد صلاحیت اسماعیلی و سایر نامزدهای پیشرو دولت عملا شکست خورد. و مرتضوی) شکست خورد. هرچند دولت همچنان مانند دوره گذشته جلیلی، قاضی زاده هاشمی و زاکانی را در میدان دارد و پیروزی هر یک از آنها ممکن است باعث شود بسیاری از دولتمردان در سمت های فعلی خود باقی بمانند.
اما از منظری دیگر، جبهه اصولگرایان دارای پنج نامزد با آرای متشکل و کارآمد است، اما شکاف ها و اختلافات داخلی غیرقابل انکاری وجود دارد. شاهد این تفاوت ها از قبل از انتخابات مجلس تا این دوره ثبت نام کاندیداها به وضوح قابل مشاهده است. از سوی دیگر، اصلاح طلبان و اعتدالیون علیرغم تکلیف روشن و اتحاد اجتناب ناپذیرشان حول محور پزشکان، دارای پایگاه رأی دهنده مردد و بی انگیزه هستند.
جبهه اصلاح طلبان گام اول را از نظر آگاهی یا یک اتفاق محکم و درست برداشته است و در بین سه نامزد آنی تایید شده است که اتفاقا کمترین نقطه ابهام و خاکستری را در کارنامه شخصی، کاری و سیاسی خود دارد و تقریباً مورد احترام همه جریان های سیاسی است. پزشکان از نظر فردی سالم، آگاه، ساده لوح، بی طرف، صریح و خوش صحبت هستند و با توجه به مجموعه این عوامل انتظار می رود که بتوانند سخنرانی جذابی در تبلیغات ارائه دهند. برنامه ها و بالاتر از همه در مناظره ها و به اصطلاح بیرون کشیدن فرش از زیر آب. اما بدیهی است که موفقیت پزشکان در برنامه های تبلیغاتی شرط لازم برای پیروزی در انتخابات است و شرط کافی برای این امر، حضور رای دهندگان اصلاح طلب و معتدل و منتقدان و ناراضیان به وضع موجود است جبهه اصلاح طلبان باید نقش خود را در این بخش به خوبی ایفا کند.
اصلاح طلبان دیگر بهانه ای برای شکست یا عدم موفقیت ندارند و به قول فوتبالی ها پیروزی در دست آنهاست. تا زمانی که بتوانند بدنه اجتماعی کلاسیک خود و همچنین نسل جدید را که خاطره و تصویر چندانی از دوره اصلاحات و خرداد دوم ندارند و پیوند عاطفی و نوستالژیک خاصی با خاتمی و اصلاحات در این مدت کوتاه احساس نمی کنند، قانع کنند. . از زمان
طبیعی است که جریان حاکم که مانند چهار انتخابات گذشته به عدم مشارکت لایه های خاکستری و بازی در همین میدان وابسته است، از همه ظرفیت های خود برای سردرگمی و ناامیدی مردم به ویژه جوانان استفاده کند. حضور در انتخابات و البته جلب رضایت آن برای افرادی که در سه انتخابات اخیر خانه نشینی را به حضور در پای صندوق های رای ترجیح دادند و قبلا از کارآمدی آن ناامید شده بودند، کار سختی است.
اما این بهترین موقعیت برای اصلاحات و اعتدال است تا با وجود همه موانع، از این فرصت حداکثر استفاده را ببرد و کشور را به مسیر توسعه و عقلانیت بازگرداند. باید دید اصلاح طلبان این چند سال که با بیرون ماندن از دایره قدرت به قول خودشان جایگزین قدرت محوری در جامعه شده اند، آیا می توانند از ظرفیت های سیاسی و ارتباطات اجتماعی خود برای تغییر مسیر اداره کشور استفاده کنند؟ یا منفعل و مظلوم خواهند ماند؟
23302